عبرت به بهای بقا

جنگنده های شوروی طوری طراحی شده بودند که خلبانان نتوانند با فرودگاه و هواپیماهای "غیر" تماس بگیرند و درخواست پناهندگی کنند. حتی کمونیست های حاکم بر شوروی اجازه نمی دادند کسی رادیوی موج کوتاه داشته باشد که بتواند رادیوی خارجی گوش کند. فیدل کاسترو فروش موبایل را ممنوع کرده بود تا وقتی که برادرش به جای او نشست و وقتی همه ما شنیدیم که فروش موبایل در کوبا آزاد شده، شوکه شدیم که یعنی فیدل کاسترو این همه؛ بعله؟! دیوار برلین را ساختند تا مردم از برلین شرقی به برلین غربی فرار نکنند؛ و نه بالعکس. حکایت پنبه قریش در گوش اعراب حجاز برای نشنیدن صدای پیامبر خدا که اصلا داخل کتاب های درسی خودمان، فراموش نشدنی است؛ حاصل اما چه بود؛ محمد دینی را آورد که اینک بیش از یک میلیارد پیرو دارد، دیوار برلین را بیست سال پیش با بیل و کلنگ و لودر کندند و همه شرقی نشینان برلین برای رفتن به سمت غرب، سال هاست دیگر نقشه فرار نمی کشند، کوبایی ها لابد چانه می زنند برای انتخاب سونی اریکسون یا نوکیا و اپل و به قول شهید آوینی، با افتتاح اولین مک دونالد در میدان سرخ، میراث هفتاد ساله لنین از هم پاشید.
حالا اما حکایت ببند؛ روزنامه ها را، فیل تر کن؛ سایت ها را، ول کن؛ انواع پارازیت ها را، بی اعتنا به سلامتی تن مردم، همین حوالی تبدیل شده به راهی برای "بقا"؛ و چه لطفی دارد حکم راندن بر مردمان مریض؟! ... و چه بد است عبرت نگرفتن تا دم مایه عبرت شدن!