بعد از بازجویی نیمه-مفصل شهریور پارسال و ماجرای تعهد(+)، نهایتا کار به بازداشت ۲۵شهریور امسال در منزل رسید و دادگاه انقلاب.
با وجود گارد ضابط قضایی (اداره کل اطلاعات استان زنجان) علیه من که از جمله مرا «یکی از تئوریپردازان داخلی علیه انقلاب»! معرفی و درخواست تمدید بازداشت موقت کرده بود و هرچند قاضی مرا به اتهام تبلیغ علیه نظام مجرم شناخت (اتهام را هیچگاه نپذیرفتم. لایحه دفاع: اینجا) و مستحق حبس سه ماهه دانست اما آن را تبدیل به جزای نقدی ۳میلیون تومانی کرد. من قطعا مورد رأفت دستگاه قضا قرار گرفتهام؛ این را به خصوص وقتی فهمیدم که صحنهای را که در پرونده ۱۵۰ صفحهایام توسط ضابط قضایی چیده شده بود، دیدم!
به دلیل پرداخت در موعد مقرر (دیروز)، جزای مذکور شامل ۲۰ درصد تخفیف شد و ۲۵۰هزار تومان هم بابت یک شب بازداشت در انفرادی، از کل مبلغ کسر شد.
با این همه حالا من "سابقهدار"م و نمیتوانم همان قبلی باشم! دهانم دوخته و قلمم شکسته و کُند شده. مثل همین دوماه گذشته، غالباٌ "نقل قول" خواهم کرد (از کتاب و روزنامه و مجلات مجاز)، سوال پاستوریزه خواهم پرسید و از محیط زیست خواهم نوشت. من تحت فشار ناچارم خودم را سانسور و عقایدم را مخفی کنم؛ انشاءالله گوارای دل ارباب رصد و اسکرینشات و پروندهساز.
پ.ن: تنها برگ تکراری پروندهام اسکرینشاتی از این توییت در حساب کاربری قبلیام در توییتر بود که در اصل رپلای زیر توییت کس دیگر بود؛ نوشته بودم: «پس چه کسی ولیفقیه را کنترل میکند؟» ... این رپلای بارها در جلسات بازجویی مورد توجه بود. سؤال بدی بوده لابد.
با احترام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر