حوالی ساعت یک بامداد دیشب، شبکه یک مصاحبه ای از حسین شریعتمداری پخش کرد که طی آن مدیر مسوول کیهان زور می زد تا خاطره ای مشترک از خود با شهید مطهری استخراج کند! /ا
شریعتمداری در جریان این مصاحبه به ذکر خاطره ای "عجیب !" از دوران اوایل انقلاب و تاسیس کمیته ها پرداخت و گفت: "من و چند نفر از دوستان برای نظام مند کردن امور نزد آیت الله مطهری رفتیم و از ایشان خواستیم تا موضوع را با حضرت امام در میان بگذارند. مدتی بعد برای پیگیری رفتیم. شهید مطهری گفتند من الان می روم نزد آقا و جواب می گیرم". /ا
تا این جای کار اتفاق عجیبی رخ نداده، ولی شعبده باز کیهان می خواهد از داخل این کلاه چه خرگوشی بیرون بیاورد؟! /ا
او ادامه داد: "استاد وقتی می خواست از اتاق خارج و نزد امام برود روبروی آینه عمامه اش را مرتب کرد (در اینجا شریعتمداری با دست ادای مرتب کردن عمامه را درآورد) ما آن موقع متوجه نبودیم چرا؟"! /ا
او ادامه داد: "بعد از شهادت استاد مطهری علامه طباطبایی گفتند که وقتی مطهری به کلاس درس من می آمد من به رقص می آمدم. ما متوجه شدیم شهید مطهری هم عین یک کودک که مدت ها مادرش را ندیده باشد وقت ملاقات با امام چنان رفتاری داشته. من معتقدم وقتی شهید مطهری به محضر امام می رفت به رقص در می آمد"! /ا
این خاطره، تحقیر شهید مطهری وعلامه بود؛ به عمد یا سهو، و ترویج "شعبده باز کیهان؛ برادر شریعتمداری". از قضا شب قبل تر تلویزیون جمهوری اسلامی مصاحبه ای از حجت الاسلام ناطق نوری پخش کرد که طی آن وی به نقل ماجرای تهدید بنیانگذار جمهوری اسلامی توسط شهید مطهری برای دور کردن سازمان مجاهدین از مدیریت مراسم استقبال از امام در بهشت زهرا پرداخت- اینجا . پس شهید مطهری کودک و امام خمینی، مادر گمشده نبود.آقای شعبده باز می خواست با خرج کردن از کیسه سرمایه های انقلاب بگوید من هم آن وسط کاره ای بوده ام! او به این مانور احتیاج داشت چرا که همین دو هفته قبل در نسبت دادن حکم دروغ به امام رسوا شد ولی طبق معمول کسی کاری به کارش نداشت! برادر ضرغامی هم البته با پخش این مصاحبه در آتش شعبده باز شریک شد! /ا
اگر آن شهید مطهریی که گفت: "اسلام دین آزادی است، دینی که مروج آزادی برای همه افراد جامعه است ... اسلام می گوید دینداری اگر از روی اجبار باشد دیگر دینداری نیست" و "تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلامی وجود دارد"، امروز زنده بود، همین شعبده باز حکم گمراهی و ضلالتش را صادر کرده بود؛ وه که چه هیولاهایی آن بالا لباس فرشته بر تن کرده اند/ا
شریعتمداری در جریان این مصاحبه به ذکر خاطره ای "عجیب !" از دوران اوایل انقلاب و تاسیس کمیته ها پرداخت و گفت: "من و چند نفر از دوستان برای نظام مند کردن امور نزد آیت الله مطهری رفتیم و از ایشان خواستیم تا موضوع را با حضرت امام در میان بگذارند. مدتی بعد برای پیگیری رفتیم. شهید مطهری گفتند من الان می روم نزد آقا و جواب می گیرم". /ا
تا این جای کار اتفاق عجیبی رخ نداده، ولی شعبده باز کیهان می خواهد از داخل این کلاه چه خرگوشی بیرون بیاورد؟! /ا
او ادامه داد: "استاد وقتی می خواست از اتاق خارج و نزد امام برود روبروی آینه عمامه اش را مرتب کرد (در اینجا شریعتمداری با دست ادای مرتب کردن عمامه را درآورد) ما آن موقع متوجه نبودیم چرا؟"! /ا
او ادامه داد: "بعد از شهادت استاد مطهری علامه طباطبایی گفتند که وقتی مطهری به کلاس درس من می آمد من به رقص می آمدم. ما متوجه شدیم شهید مطهری هم عین یک کودک که مدت ها مادرش را ندیده باشد وقت ملاقات با امام چنان رفتاری داشته. من معتقدم وقتی شهید مطهری به محضر امام می رفت به رقص در می آمد"! /ا
این خاطره، تحقیر شهید مطهری وعلامه بود؛ به عمد یا سهو، و ترویج "شعبده باز کیهان؛ برادر شریعتمداری". از قضا شب قبل تر تلویزیون جمهوری اسلامی مصاحبه ای از حجت الاسلام ناطق نوری پخش کرد که طی آن وی به نقل ماجرای تهدید بنیانگذار جمهوری اسلامی توسط شهید مطهری برای دور کردن سازمان مجاهدین از مدیریت مراسم استقبال از امام در بهشت زهرا پرداخت- اینجا . پس شهید مطهری کودک و امام خمینی، مادر گمشده نبود.آقای شعبده باز می خواست با خرج کردن از کیسه سرمایه های انقلاب بگوید من هم آن وسط کاره ای بوده ام! او به این مانور احتیاج داشت چرا که همین دو هفته قبل در نسبت دادن حکم دروغ به امام رسوا شد ولی طبق معمول کسی کاری به کارش نداشت! برادر ضرغامی هم البته با پخش این مصاحبه در آتش شعبده باز شریک شد! /ا
اگر آن شهید مطهریی که گفت: "اسلام دین آزادی است، دینی که مروج آزادی برای همه افراد جامعه است ... اسلام می گوید دینداری اگر از روی اجبار باشد دیگر دینداری نیست" و "تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلامی وجود دارد"، امروز زنده بود، همین شعبده باز حکم گمراهی و ضلالتش را صادر کرده بود؛ وه که چه هیولاهایی آن بالا لباس فرشته بر تن کرده اند/ا
لینک در بالاترین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر