هر چه می نوشمت تشنه ترم ای عطش آورترین آب! ای تلخ ترین شیرینی! ای سبک ترین سنگینی! تو غمناک ترین شادی زندگی ام هستی. تو شادی بخشی ترین اندوه هستی ام هستی. ای اتفاق ساده پیچیده! چرا مرا نمی سوزانی ای سردترین شعله هستی؟! ای پَر سنگین رها شده از گمنام ترین پرنده مهاجر هستی! شهر پرنده ها کجاست؟
روی ماه خداوند را ببوس
هیچ وقت نتونستم با این کتاب کنار بیام . شاید به خاطر اینه که خیلی دیر خوندمش . به هر حال جذب نکرد من رو هیچ وقت ...
پاسخحذفخریدمش ولی وقت نکردم بخونم
پاسخحذفعالی
پاسخحذفمن لذت می برم از وبلاگ شما.
من خواب دیده ام که کسی می آید ،،،
پاسخحذفعالی بود جناب معینی
"هر چند هستی خداوند ربطی به ایمان ما ندارد اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوط است"
مستور را دوست نداشتهام هیچ وقت و به ویژه این آخریها که کتابهایش به تکرار افتاده و کسالتآور شده.
پاسخحذف-----
از اینکه لوگو را درست کردی ممنون.
«دوست داشتن، خيلي آن چيزي نيست كه تو فكر ميكني. خيلي اسرارآميز است و خيلي از كساني كه در آن بودند هيچ وقت ندانستند در آنند و خيلي از كساني كه درباره آن حرف زدند، فقط حرف زدند...
پاسخحذفدوست داشتن، او را با تمام بديهايش، دوست داشتني يافتن است. رابطه است چون چيزها نميتوانند با هم در ارتباطي عميق باشند مگر آنكه مثل هم باشند و فقط مثلها ميتوانند همديگر را دوست داشته باشند..
دوست داشتن كشش روح است نه كششهاي نفس و هوس. كشش قلب است نه كوششهاي پوچ و عبث.
دوست داشتن، ديگري را داشتن است بدون زنجير زدن. ديگري را داشتن است در اوج از دست دادن. خوبترينها را براي او خواستن است. حتي اگر خوبترينها، تنها گذاشتن او باشد و حتي اگر واگذاري او به ديگري باشد و حتي اگر مرگ معشوق باشد.
دوست داشتن معامله نيست اما در بين مردم جز اين نيست. نديدن و يافتن است. محاسبه نيست. ديوانهپنداريست. ندانسته خواستن است. تكيه به صورت نيست اتكاء به سيرت است. حبابي گذرا و زود مرگ نيست كه تو را در بر گيرد و زود هنگام تركت كند، قلب تو است كه تو آنرا در بر گرفتهاي اما او بر تو است و تو را با خود خواهد برد.
دوست داشتن پريدن است آنگاه كه توان پريدن از تو پر زده و پرهاي تو را ياراي پريدن نيست. پرواز نكردن است آنگاه كه پرهاي تو آماده باز شدن اند و باد را در بر گرفته اند.
دوست داشتن خود را گذاشتن است. از خود گذشتن و از خود گذشتن را آموختن.
دوست داشتن دوست را داشتن است و به داشتني دوست بدل شدن.
دوست داشتن آتش گرفتن است نه آن ناگهان تبهاي هوس آلود. بلكه آن آتش بيشعله و بيدود. آتشي كه هر كه آنرا چشيد از خود رميد و در خود روييد و بر همه چيز خنديد. آتشي كه روح منجمد را روان ميكند قلب سنگي را مذاب و جان خفته را بيتاب. آتشي كه زندگي ميگيرد و زندگي ميدهد اما آنچه ميدهد آن چيزي نيست كه گرفته است. خام را پخته ميكند، پخته را ميسوزاند، سوخته را خاكستر ميكند و خاكستر را به باد ميدهد و در ابر ميباراند. آتشي پر از آرامش و سرشار از تنش. خاموش و پر از جوشش. آتشي كه اگر به تو روي آورد خورشيد را در تو ميآورد. و آنكه خورشيد در او متولد ميشود اوست كه هر لحظه ميميرد. اين بهاي با خورشيد و در خورشيد زيستن است. اما خورشيد نميميرد پس او هميشه به خورشيد زنده است حتي اگر هر روز بميرد»
استاد ایلیـا میم
محمد نوری به دیار باقی شتافت
پاسخحذفhttp://sabzonline6.blogspot.com/2010/07/blog-post_3142.html
سلام
پاسخحذفمن فکر میکنم سایت شاعران هرمزگان برای خیلی ها ناآشنا بیاید
همه دوستان میتوانند برای بهتر شدن این سایت به ما کمک کنند
سایت :
http://shaernbnd.com
ایمیل:
shaeranbnd@yahoo.com
من هم مثل لی
پاسخحذف