۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

هر چه می نوشمت تشنه ترم



هر چه می نوشمت تشنه ترم ای عطش آورترین آب! ای تلخ ترین شیرینی! ای سبک ترین سنگینی! تو غمناک ترین شادی زندگی ام هستی. تو شادی بخشی ترین اندوه هستی ام هستی. ای اتفاق ساده پیچیده! چرا مرا نمی سوزانی ای سردترین شعله هستی؟! ای پَر سنگین رها شده از گمنام ترین پرنده مهاجر هستی! شهر پرنده ها کجاست؟




روی ماه خداوند را ببوس

۹ نظر:

  1. هیچ وقت نتونستم با این کتاب کنار بیام . شاید به خاطر اینه که خیلی دیر خوندمش . به هر حال جذب نکرد من رو هیچ وقت ...

    پاسخحذف
  2. خریدمش ولی وقت نکردم بخونم

    پاسخحذف
  3. عالی
    من لذت می برم از وبلاگ شما.

    پاسخحذف
  4. من خواب دیده ام که کسی می آید ،،،

    عالی بود جناب معینی

    "هر چند هستی خداوند ربطی به ایمان ما ندارد اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوط است"

    پاسخحذف
  5. مستور را دوست نداشته‌ام هیچ وقت و به ویژه‌ این آخری‌ها که کتاب‌هایش به تکرار افتاده و کسالت‌آور شده.

    -----

    از اینکه لوگو را درست کردی ممنون.

    پاسخحذف
  6. «دوست داشتن، خيلي آن چيزي نيست كه تو فكر مي‏كني. خيلي اسرارآميز است و خيلي از كساني كه در آن بودند هيچ وقت ندانستند در آنند و خيلي از كساني كه درباره آن حرف زدند، فقط حرف زدند...
    دوست داشتن، او را با تمام بدي‏هايش، دوست‏ داشتني يافتن است. رابطه است چون چيزها نمي‏توانند با هم در ارتباطي عميق باشند مگر آنكه مثل هم باشند و فقط مثل‏ها مي‏توانند همديگر را دوست داشته باشند..
    دوست داشتن كشش روح است نه كشش‏هاي نفس و هوس. كشش قلب است نه كوشش‏هاي پوچ و عبث.
    دوست داشتن، ديگري را داشتن است بدون زنجير زدن. ديگري را داشتن است در اوج از دست دادن. خوبترين‏ها را براي او خواستن است. حتي اگر خوبترين‏ها، تنها گذاشتن او باشد و حتي اگر واگذاري او به ديگري باشد و حتي اگر مرگ معشوق باشد.
    دوست داشتن معامله نيست اما در بين مردم جز اين نيست. نديدن و يافتن است. محاسبه نيست. ديوانه‏پنداريست. ندانسته خواستن است. تكيه به صورت نيست اتكاء به سيرت است. حبابي گذرا و زود مرگ نيست كه تو را در بر گيرد و زود هنگام تركت كند، قلب تو است كه تو آنرا در بر گرفته‏اي اما او بر تو است و تو را با خود خواهد برد.
    دوست داشتن پريدن است آنگاه كه توان پريدن از تو پر زده و پرهاي تو را ياراي پريدن نيست. پرواز نكردن است آنگاه كه پرهاي تو آماده باز شدن اند و باد را در بر گرفته ‏اند.
    دوست داشتن خود را گذاشتن است. از خود گذشتن و از خود گذشتن را آموختن.
    دوست داشتن دوست را داشتن است و به داشتني دوست بدل شدن.
    دوست داشتن آتش گرفتن است نه آن ناگهان تبهاي هوس آلود. بلكه آن آتش بي‏شعله و بي‏دود. آتشي كه هر كه آنرا چشيد از خود رميد و در خود روييد و بر همه چيز خنديد. آتشي كه روح منجمد را روان مي‏كند قلب سنگي را مذاب و جان خفته را بي‏تاب. آتشي كه زندگي مي‏گيرد و زندگي مي‏دهد اما آنچه مي‏دهد آن چيزي نيست كه گرفته است. خام را پخته مي‏كند، پخته را مي‏سوزاند، سوخته را خاكستر مي‏كند و خاكستر را به باد مي‏دهد و در ابر مي‏باراند. آتشي پر از آرامش و سرشار از تنش. خاموش و پر از جوشش. آتشي كه اگر به تو روي آورد خورشيد را در تو مي‏آورد. و آنكه خورشيد در او متولد مي‏شود اوست كه هر لحظه مي‏ميرد. اين بهاي با خورشيد و در خورشيد زيستن است. اما خورشيد نمي‏ميرد پس او هميشه به خورشيد زنده است حتي اگر هر روز بميرد»
    استاد ایلیـا میم

    پاسخحذف
  7. محمد نوری به دیار باقی شتافت
    http://sabzonline6.blogspot.com/2010/07/blog-post_3142.html

    پاسخحذف
  8. سلام

    من فکر میکنم سایت شاعران هرمزگان برای خیلی ها ناآشنا بیاید

    همه دوستان میتوانند برای بهتر شدن این سایت به ما کمک کنند

    سایت :
    http://shaernbnd.com

    ایمیل:

    shaeranbnd@yahoo.com

    پاسخحذف