انگار
صد سال از روزی که آخرین بار رستوران رفتیم میگذرد، از آخرین مصافحه، از آخرین
مسافرت، از آخرین زیارت و نماز جمعه و جماعت، از آخرین دورهمی، از آخرین مهمانی ...
آخرین مدل از کرونا درس بزرگی داد؛ شاید این بزرگترین درساش به "بنیبشر"
بود: اینکه تو ای بشر! با وجود همه دین و مذهب و تاریخ و تجربه و دانش، با انواع
هوشهای طبیعی و مصنوعی و متصل به ماوراء یا منقطع از آن، با همه توانی که به خصوص
در این 200 سال اخیر صرف تبدیل همه چیز به کالا کردهای، با قدرتی که همه دنیا را
به خدمت گرفتهای و منابع را بیاعتنا به سهم آیندگان به صف "مصرف"
رساندهای، هنوز به راحتی "غافلگیر" میشوی طوری که ناچاری خودت، خودت را
زندانی کنی و به تنهایی ازلی خودت بیندیشی.
"انسان
غافلگیر شده" به راحتی شکست میخورد و به راحتی احساس خسارت میکند و به
راحتی "وا میدهد". حالا به تعبیر "پائولو جوردانو" نویسنده
ایتالیایی کتاب "در روزگار آلودگی" حتی میتوانیم روی کاغذی بودن پایههای
تمدن بشری فکر کنیم. در عصر غافلگیری و آلودگی، همه قابلیتها و کارآمدی نظامها
خلاصه شده در توان بهداشتی و مراقبتی؛ همه زرادخانههای هستهای و زاغههای مهمات
حکم همان نقره خام حکایت گلستان سعدی است که «در بیابان، فقیر سوخته را / شلغم
پخته به که نقرهٔ خام».
بزرگترین
هراس نیز هراس فرداست، "پیروزی بر کرونا" بدون درس گرفتن از آن! انسانی
که در این سالها بسیاری از جاندارانی را که در این کره خاکی، سهم حیاتشان مقرر و
مقدر بود به جرگه "منقرض شدگان" اضافه کرد، چه درسی از این غافلگیری
باید بگیرد که به این همه خسارت مادی و معنویاش بیارزد؟ جز اینکه بپذیرد قرار
نیست بر همه چیز "پیروز" شود و "همه چیز" ابزار نهانخانه قدرت
و دارایی او نیست و باید "مرز" داشته باشد و در غیاب آیندگان، در مورد
دارایی و سهم آنها از زمین تصمیم نگیرد و اقدام نکند؟ انگار نیشخند بزرگی در دل
ماجراست که کووید-19 به ریه قربانی خود حمله میبرد، عین انسان که سالهاست ریه
"زمین" را نشانه رفته؛ با ویرانی محیط زیست و برچیدن جنگلها و سیاه
کردن دل آسمان!
دنیای
پساکرونا به شرط درس گرفتن از "عصر غافلگیری و آلودگی" بیتردید دنیای
دیگر و بسیار پراحتیاطتری خواهد بود. اگر نظامهای سیاسی نخواهند به بهانه
"کنترل" سلامتی، روی مچ دست همه مردمان ردیابی کار بگذارند و مدام در
تعقیباش باشند که نکند "کار ناخوشایند" بکنند، پساکرونا دنیای زوال
کسانی است که سلامت و آرامش درون مرزهای جغرافیایی کشور خودشان را مستقل از سلامت
و آرامش درون مرزهای جغرافیایی دیگران قلمداد کردهاند. کسانی که به پساکرونا برسند،
عین کسانی که به فردای جنگ دوم جهانی رسیدند، دنیای دیگری خواهند خواست و خواهند ساخت.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر