پیشتر هم نوشتم که اصولگرایان به پیروزی در انتخابات فکر نمیکنند
(دور از دسترسشان است)؛ بیشتر از آن رو که کُند عمل کردهاند و این منتج به این خواهد
شد که تخریب روحانی را برای کم کردن از آرای او، هدف اصلی خود قرار دهند.
این جریان سیاسی به رغم حضور بیرقیب در صدر و بدنه نهادهای
موثر و پرشُمار غیرانتخابی، در سطح ملی (به طور مشخص در انتخابات ریاست جمهوری) فاقد
پایگاه اجتماعی است. این ضعف به مدد نظارت استصوابی، تا حد قابل ملاحظهای در انتخابات
مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، جبران شده و در انتخابات ریاستجمهوری هم دایره
صاحبان صلاحیت، هر بار تنگ و تنگتر شده است تا جایی که اکنون تصور تایید صلاحیت کسی
از بزرگان و سابقون جریان سیاسی اصلاحطلب برای انتخابات ریاستجمهوری، محال مینُماید.
در میدان چنین کارزاری نابرابر، ظهور اتوپیا (آرمانشهر) تازهای به اسم «اقتصاد مقاومتی»
نیز به کمک «اصولگرایی» آمده است؛ مدح و ثنای «اقتصاد مقاومتی» توسط خطبا و سخنرانان
و رسانههای همسو و همسود، به عنوان گنج تازهیافته نجات ملت و میهن، در پس خود قصد
دارد موج تخریب دولت را بلند کند اگر چه، و چه بسا، در واقع امر، «اقتصاد مقاومتی»
داروی شفابخش اقتصاد باشد.
آمدن رییسی هم به گمانم مویدی بر این پیشبینی است؛ رییسی نه
چهره قالیباف و محسن رضایی را دارد و نه سابقهای که بتوان با تاکید و تکیه بر آن،
سخن از قدرت اجراییاش گفت. اگر نه همه کسانی که در مجمع جمنا به رییسی رای دادهاند،
لااقل مهندسان این جریان، قصد دارند در جای خالی مرحوم واعظطبسی درجوار مدفن امام
هشتم، بنایی برپا کنند که اساسا انتخابات 96 فقط طبقه اول آن است و لزومی هم ندارد
به تابلوی «پیروزی» مزین شود!
توزیع «آرد متبرک» و انتشار عکس جناب رییسی کنار خانوادههای
محروم مشهد، البته با روندی که مامون (خلیفه عباسی) برای سود بردن از وجاهت و نفوذ
معنوی و نرم امام رضا علیهالسلام به کار برد، فاصله زیادی دارد ولی جوهر کار یکی است؛
«بر ساختن بنا روی پایگاه اجتماعی کسی که عزت دارد برای انتفاع کسی که پایگاه اجتماعی
لرزانی دارد یا اصلا آن را ندارد.»
جریان اصولگرا چند سالی است به مدد توزیع پول در مناطق محروم
مشهد، نتیجه انتخابات شورای شهر و مجلس را در این شهر، به نفع خود رقم زده است (قبلا
در این باره با ذکر جزییات بیشتری نوشته بودم). لابد کسانی در جمنا از اثربخش بودن
این نسخه در سطح ملی ناامید نیستند! اما آن بنایی که مهندسان جمنا در جای خالی مرحوم
واعظطبسی درجوار مدفن امام هشتم، میسازند که انتخابات 96 فقط طبقه اول آن است، تا
کجا بالا میرود؟
با وجود اینکه کسانی معتقدند شکست رییسی در انتخابات، پایان
احتمال «رهبر» شدن اوست؛ مصرّم این احتمال را یادآوری کنم که این انتخابات، از قضا
فرصتی کمنظیر برای شناساندن دیدگاههای «انقلابی» او به جامعه است تا راه برای رهبر
شدن او هموار شود. اینک سال 68 نیست که ناگهان و به مدد خاطرهای، رهبری نظام برای
بیش از ربع قرن بعدی تعیین شود. زمینهسازی اجتماعی ضروریتر از همیشه است و ترکیب
کلی مجلس خبرگان هم چنان حاصل نیامده که به دنبال کسانی غیر از امثال رییسی باشد ولی
این مجلس، برای تصمیم خود نیاز به پشتیبانی اجتماعی، هر چند ضعیف ولی پرسروصدا دارد.
تحقق این نقشه البته به جزییات نقشه راه تبلیغاتی جناب رییسی بستگی دارد که تاکنون،
متکی بر ابزارهای قدیمی (توزیع آرد و عکس با فقرا) بوده است. این نقشه راه باید بدنه
اجتماعی اصولگرایان را از طیف حامی قالیباف مثلا تکنوکرات گرفته تا افراطیون حامی جلیلی،
در یک نخ تسبیح گردآورد. بعد از آن برای مجلس خبرگان رهبری، که آخرین نفر انتخابات
پایتخت (جنتی) را بر صدر مجلس نشانده، فرقی نمیکند رییسی به روحانی ببازد (که میبازد)
یا نبازد!
به طور واضحی، این نقشه چند لایه را، بالا و بالارفتن رای روحانی،
با دشواری مواجه خواهد کرد.
*
پ.ن: یکی از دوستان پرسیده: شما که چنین راه رای مردم را برای
تغییر، پر از موانع بزرگ میدانید، چرا باز از رای دادن به روحانی نوشتهاید؟ چرا هنوز
باید رای داد؟
یاد این پاراگراف از کتاب «افسوس برای نرگسهای افغانستان»
(نوشته ژیلا بنییعقوب) میافتم:
«روزی که طالبان ابتدای دره پنجشیر را تصرف کردند،
احمدشاه مسعود ... گفت: «حتی اگر به اندازه این کلاه که بر سر دارم، خاک کشورم در اختیارم
باشد، میایستم و از سرزمینم دفاع میکنم و نمیگذارم طالبان آن را بگیرند.» مسعود
بعد از گفتن این حرفها کلاهش را برداشت و بر زمین گذاشت و دیگر هیچ نگفت. تمام سخنرانی
مسعود همین بود.»
به گمانم، اگر همه جواز من برای اصلاح و تغییر، یک برگه رای
برای امثال حسن روحانی باشد، باید بایستم و از حقم دفاع کنم و نگذارم «طالبان» آن
را بگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر