اولین رییس جمهوری فراری شد، دومین رییس جمهوری با نخست وزیرش توسط کسانی که در پیروزی انقلاب شادی کرده بودند، کشته شد، برای چهارمین و پنجمین رییس جمهوری، برای رییس مجلس خبرگان رهبری و رییس مجمع تشخیص مصلحت و برای آخرین نخست وزیر و برای اولین و سومین رییس مجلس طلب مرگ می شود و تلویزیون دولتی این "طلب" را "مطلوب" می داند و بارها و بارها نمایشش می دهد؛ یک خط بی توقف و انقطاع از ناآرامی و نزاع و حذف و اختلاف سر آرمان های یک انقلاب ... آخر چطور می شود انقلابی با این همه مرگ و عدم، با این همه مه آلودگی، الگو باشد برای جوانی که از استبداد بن علی و مبارک و بشار اسد و عمرالبشیر و معمر قذافی و ملک عبدالله و آل خلیفه به ستوه آمده؟ ... کاش "مدارا" و "ثبات" پیام انقلاب بود، کاش خانه انقلاب بزرگتر از این حرف ها بود، کاش به جای جیغ و صدای شکستن، از خانه انقلاب، نور و خنده بیرون می زد.
*
*
عکس: تهران / شادمانی در پیروزی انقلاب / 32 سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر