اولین
اعدامهای پس از انقلاب، سه روز بعد از پیروزی انقلاب، نصیب رییس ساواک (نصیری)،
فرمانده هوانیروز ارتش و فرمانداران نظامی تهران و اصفهان شد. دو رییس دیگر ساواک
در ادوار مختلف، که پیش و پس از نصیری مسئولیت
این مقام را بر عهده داشتند، بعدتر اعدام شدند.
روزنامه
اطلاعات آن موقع گزارش کرد که «بلافاصله پس از اعدام انقلابی عناصر رژیم سابق،
جوانان مسلح مستقر در اطراف کمیته و خیابان ایران و ژاله شروع به تیراندازی هوایی
کردند و رسیدن روز جزا، روز عدل الهی را جشن گرفتند.»
در این
بین اما، ماجرای محاکمه و اعدام امیرعباس
هویدا، نمونه روشنی از وضعیت قضایی کشور در روزها و ماههای نخستین بعد از پیروزی
انقلاب است. بعد از 40 سال، هنوز اصل و حواشی این رخداد محل بحث است.
هویدا
در دولت حسنعلی منصور (که توسط فداییان اسلام ترور و کشته شد)، وزیر دارایی بود،
سپس از بهمن 43 تا مرداد 56 (به مدت 12 سال و نیم) نخستوزیر بود و پس از آن، از
مرداد 56 تا آبان 57 (15 ماه) وزیر دربار. سه ماه قبل از انقلاب، به دستور و
صلاحدید شاه و برای جلب نظر مردم معترض، به اسم مبارزه با فساد بازداشت شد. با
پیروزی انقلاب به دست انقلابیون افتاد و دو ماه بعد از انقلاب، 18 فروردین 58،
اعدام یا به روایتی دیگر، قبل از اعلام حکم دادگاه، با حمایت
حجتالاسلام خلخالی، توسط حجتالاسلام هادی غفاری، کشته شد. او یک هفته پیشتر در
رفراندم، به «جمهوری اسلامی» رأی داده بود.
«نابود
ساختن کشاورزی و دامپروری و از بین بردن جنگلها، شرکت در خفه کردن و ارعاب مردم
حقطلب و استعمار شده ایران با دستگیری آزادیخواهان و کشتار مردم بیدفاع و
ضرب و جرح و شکنجه و آزار آنان و نقض آزادیهای اساسی انسانی مصرّح در قانون اساسی
وقت و قوانین موجود از جمله اعلامیه حقوق بشر و قوانین الهی از جمله با توقیف
روزنامهها و اعمال سانسور در مطبوعات و کتب، دادن گزارش خلاف واقع و اشاعه اکاذیب
با انتشار روزنامههای دستنشانده و گماردن سردبیران جیرهخوار در رأس نشریات و
سانسور اخبار و انتشار اخبار و گزارشهای مجعول از جمله اتهامات هویدا بود.
هویدا
به ادعانامه علیه خود اعتراض و از قراری که با دادستان داشته و به هم خورده، شکایت
کرد. از جمله به این که حتی یک ساعت قبل از دادگاه هم ادعانامه را ندیده، شاکی بود.
در جلسه دادگاه گفت: «اقلا به کسی که در برابر شما نشسته باید اجازه داده باشید که
وقتی در دادگاه حاضر شود که شب پیش داروی خواب نخورده باشد که بتواند بهتر جواب
دهد.» جلسه دادگاه از ساعت یک «بامداد» به مدت دو ساعت و نیم برگزار شده بود.
مرحوم سید
مهدی طباطبایی (رییس وقت زندان قصر) که به ملایمت با زندانیان و رفتار محتاطانه با
آنان معروف شده بود، در خاطرات خود نقل کرده که این برخوردها، مورد اشاره هویدا هم
بوده. هویدا گفته بود: «این آقای طباطبایی عاقل است، بیشتر میفهمد» و تا این را
گفته بود، «شلوغ شد و کتک مفصلی توسط آقای غفاری خورد و به سلول انفرادی برده شد.
میگفتند مگر ما دیوانه هستیم که او عاقل است.»
اصغر
رخصفت (عضو هیئتهای موتلفه و از مقامات وقت زندان) در یادداشتی که برای شماره 51
مجله اندیشهپویا نوشته بود، به مواجهه خلخالی با هویدا پرداخته و نوشته: «یک روز
آقای خلخالی مرا صدا زد و گفت: «شنیدهام که با هویدا به بحث مینشینی و رگ خوابش
دستت آمده. از تو میخواهم فردا با کاغذ و قلم به سلول هویدا بروی، ابتدا چند
کشیده محکم به او بزنی و بعد از او بخواهی که هر آنچه درباره شاه میداند بنویسد و
مطمئنا جوهر خودکار تمام خواهد شد، پس ده خودکار با خودت ببر.» من هم سراغ هویدا
رفتم البته او را کتک نزدم ولی گفتم برایت کاغذ و قلم آوردهام تا همه خاطراتت را درباره شاه بنویسی. هویدا
مرا نگاهی کرد و گفت: شاه؟ من این طور درباره شاه حرف نخواهم زد. حاج اصغر! درستش
آن است که بروی شاه را هم بیاوری این جا، او بگوید و من هم بگویم.»
اصغر
رخصفت یکی از کسانی است که میگوید، جوخه اعدام هویدا را نکشت، بلکه این هادی
غفاری بود که با کمک خلخالی او را پیش از صدور حکم دادگاه، به حیاط پشت زندان برد
و کشت. هادی غفاری در آن روزها، بدون آن که مسئولیتی داشته باشد، در زندان رفت و
آمد داشت و متهم میبرد و میآورد. پیش از او، مرحوم ابراهیم یزدی بدون نام بردن
از هادی غفاری، به همین مسئله اشاره کرده بود. ابوالفضل حکیمی (منصوب نخستوزیر به
عنوان نماینده مردم در دادگاه) نیز این روایت را تایید کرده است. خلخالی سالها
بعد (2 مهر 71) در روزنامه سلام مدعی شد که «هویدا به من گفت: یک میلیارد دلار به
شما میدهم تا شما این کار را به عقب بیندازید.»
دولت
موقت مخالف اعدام/کشتن او بود ولی پیگیری و ترفندهای خلخالی، پیروز این نزاع شد.
بخش نخست: +
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر