اعدامها از
همان فردای براندازی نظام شاهنشاهی شروع شد. با وجود آنکه حجتالاسلام خلخالی نماد
کشتارهای صدر انقلاب است، اما آیتالله احمد جنتی و آیتالله محمدیگیلانی نیز
بسیاری را به جوخه اعدام سپردند اما شیوه عمل خلخالی که همراه با مصاحبه و اطلاعیه
بود، او را به عنوان قاضی قاطع و برّنده و مجری همه احکام مطرح کرد (آنطور که
یکی از نزدیکان خلخالی به مجله اندیشهپویا گفته بود). گذشته از این، رفتار با
زندانیان، چه از وابستگان رژیم پیشین و چه کسانی که با رهبری نظام جدید سر نزاع و
مخالفت داشتند، در تمامی این سالها، محل نقد و مخالفت جدی بوده است.
در سالهای اخیر
مستندات بیشتری از آنچه آن روزها در رأس نظام نوپا درباره «اعدام» و «زندانیان» در
جریان بوده، منتشر شده است. اختلاف در مورد رفتار با زندانیان، عمری به درازای خود
نظام دارد.
روزنامه اطلاعات
در شماره 24 اسفند 57، حدود یک ماه بعد از پیروزی انقلاب به نقل از مرحوم مهدی
بازرگان (نخستوزیر) نوشت: «یکی از سفرا
حرفی میزد که من عینا خدمت «آقا» هم رساندم و این حرف را من صد در صد پذیرفتم و
به هیچ وجه شائبه، ریا و تزویر نداشت. میگفت: «انقلاب شما انقلابی بود معنوی و
مذهبی. حیف است که این شهرت و قدرت و حیثیت جهانی لکهدار شود و پایین بیاید؛ با
این محکمات دربسته، با این کشتارها، رنگ غیرمعنوی، غیرمذهبی و غیرانسانی پیدا
کند.» از مجامع بینالمللی که یک روز ما به آنها متوسل میشدیم و آنها به داد ما
میرسیدند و عامل موثری در سرکوبی و سقوط رژیم بودند، در آن زمان ما به آنها متوسل
میشدیم و آنها اعتراض میفرستاند. نماینده میفرستادند و وادار میکردند که
به داد اعتصابهای
زندانها برسند و آنها را نجات بدهند. آنها بودند که وقتی ما میگفتیم چه محاکماتی
است که هیئت منصفه ندارد، چرا ما را در دادگاههای غیرعلنی محکمه میکنید، آنها
حرف ما را به دنیا رساندند و پشتیبان ما شدند موثر هم بودند. حالا همانها به
این دولت انقلاب اعتراض میکنند و از ما میپرسند چرا این کارها را میکنید؟»
شهید بهشتی نیز
در جلسه 22 اسفند 57 شورای انقلاب گفته بود: «تا وقتی خلخالی باشد با روحیه خاصی که دارد اوضاع
سامان نمیگیرد.»
در جلسه دیگر
شورای انقلاب شهید مطهری میگوید: «در محاکمهها نباید نظر مردم را در نظر گرفت
... با این استدلال که گناهکار از تله در میرود، نباید بیگناه کشته شود ... بعضی
افراد علیالظاهر بهناحق کشته شدهاند و بعضی بهحق ولی بهطرز ناحق کشته شدند.»
در این تقابل، مرحوم عزتالله سحابی معتقد بوده: «انقلاب که نظم و قاعده ندارد.
روسیه دوازده سال کشتار داشته، زود ناامید نشوید. این جا انقلاب است و انتقال مسالمتآمیز
نیست. صددرصد تاکید دارم کارها منظم باشد ولی نباید زیاد ناراحت شد. دولت از زود
گرفتن و زود کشتن ناراحت است، درست، ولی طرف دیگر مردم هستند که کمیته دارند ... اگر
دولت و شورای انقلاب و دادگاه بخواهند محاکمات را عقب بیندازند، مردم میریزند و
کشتار میکنند. اگر دادگاه معطل کند و مجرمین را مجازات نکند، اگر هویدا و امثال او
اعدام نشوند، مردم قیام میکنند»،و بنیصدر (رییسجمهوری آینده) به او پاسخ داده بوده که «بسیار ترجیح دارد خود مردم
بکنند تا شما به اسم اسلام، دادگاه انقلاب تشکیل دهید.»
خلخالی اجازه
انتخاب وکیل به متهمان نمیداد و میگفت: «ما در شرع و الگوی اسلامی نداریم که کسی
بتواند برای خود وکیل انتخاب کند مگر این که لال باشد و ما کسانی را که محاکمه میکنیم
لال نیستند.»
خلخالی خود در
سال 81 در گفتوگو با ماهنامه پروین گفته بود: «تاریخ باید نماد دلاوریهای
انقلابیون باشد، حالا خطاهایشان را که نباید بزرگ کرد. مثلا این که پاسداران یک
برادر دوقلو را به جای دیگری آوردهاند و من اعدامش کردهام، این نکته مهمی نیست
یا مثلا یک گروه بودند که آخر سال 1359 فکر کنم دستگیر کردند که اساساً اسلامی
بودند اما خب به ما گفتند که اینها مارکسیست هستند و من بدون فوت وقت از دم تیغ
گذراندمشان. بعد اعلام کردیم اینان در صف شهدای انقلاب هستند.»
این رویه را باید
با رویه مرحوم سید مهدی طباطبایی (درگذشت: 27 اردیبهشت 97) مقایسه کرد که خیلی زود
از گردونه قضاوت و دادستانی کنار گذاشته شد.
او که اوایل
انقلاب در زندان قصر مسئولیت داشت، در خاطرات خود نوشته: «فهمیدم که به یک نفر بیخودی
ده تا شلاق زدهاند، با این که واقعا نمیبایست میزدند. ماه مبارک رمضان بود.
گریهام گرفت. آن فرد کنار ایستاده بود. من خودم روی تخت شلاق خوابیدم. گفتم تو را
به امام زمان(عج) بیا به من ده تا شلاق بزن من قیامت طاقت ندارم. او هم مدام میگفت
نمیزنم. گفتم باید بزنی. رییس کل من بودم. خلاصه آنقدر آنروز گریه کردم که
خانواده آن فرد راضی شدند و بخشیدند.»
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر