خیلی سال پیش شمال که رفته بودیم، من از ساحل برای کسانی که دوستشان داشتم سنگ به یادگاری و سوغات آورده بودم! سنگهای صیقل خورده با آب؛ گِرد و زیبا. هنوز هم سنگهای صیقل خورده با آب را دوست دارم و اگر مجالی باشد، برشان میدارم برای خودم، میگذارم توی جیبم، دستکم بر میدارم و لمسشان میکنم و میگذارم سر جایشان. رد زمان رفتهی بسیار به صورت دارند. هر آبی آمده، بخشی از سنگ را با خود برده به خیلی دور. سنگ تکثیر و زیباتر شده در عین "آب شدن" ... «گویند سنگ لعل شود در مقام صبر ...» ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر