اعتراض
به عملکرد خلخالی در اعدامهای صدر انقلاب، بالاخره مرحوم امام خمینی را ناچار از
فراخواندن معترضان و خلخالی به نزد خود در قم کرد. هنوز هویدا و بسیاری دیگر اعدام
نشده بودند.
بنیانگذار
فقید نظام پیشتر مهدی هادوی را به عنوان دادستان کل کشور منصوب کرده بود. او متولد
۱۳۰۵ در تهران و علاوه بر تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دارای
اجازه اجتهاد شیخ عبدالنبی عراقی بود. سالها بعد (مهر 1370)، خلخالی به روزنامه
سلام درباره هادوی گفت: «امام اقدامات او را مفید نمیدانست ... او دادستان کل بود
ولی کاری انجام نمیداد و اکثرا در یکی از اتاق های دادگاه میخوابید ... انسانی
خوش نفس و متدین بود ولی اهل سیاست نبود و از عمق مسائل هم سر در نمیآورد.»
ابوالفضل
حکیمی (نماینده مردم در دادگاهها، منصوب نخستوزیر دولت موقت)، در روایتی از دیدار
با آیتالله خمینی در قم، برای مجله اندیشهپویا (شماره 51، تیر 97)، نوشته است:
وقتی خدمت امام رسیدیم، مفصلا مشکلات را توضیح دادیم. به خصوص آقای هادوی مسائل را
توضیح داد. آقای خلخالی زیر بار موضوع دادستانی نمیرفت و میگفت در اسلام دادستانی
نداریم. امام هم تاکید داشتند که خلخالی باید به کسانی حکم دهد که پروندهشان توسط
هادوی رسیدگی شده باشد (...) در این جلسه
خلخالی حرفی هم درباره هویدا زد و به امام گفت اجازه دهید من تعدادی دیگر از این
زندانیان از جمله هویدا را اعدام کنم و بعد شما اعلان عفو عمومی کنید. امام با
اعلان عفو عمومی مخالفت کردند و گفتند من نمیتوانم کسانی را که دستشان به خون
آلوده است عفو کنم اما به تاکید به خلخالی گفتند شما کاری به کار هویدا نداشته باشید.»
در روایت خلخالی از این جلسه (25 روز قبل از اعدام) میخوانیم: در
دفتر امام در قم، با مهندس بازرگان دست به یقه شدم. او گفت که من با تو دست نمیدهم
... من گفتم: مگر به طرف تو دست دراز کردم که میخواهی با من دست ندهی؟ ... او
گفت: امام مرا امین میداند و مملکت را به دست من سپرده است. گفتم: اگر امام تو را
امین مال این مملکت میداند، مرا هم امین جان این مردم میداند و جان مردم مهمتر
از مال مردم است.»
روایت
ابوالفضل حکیمی از بعد از آن جلسه حاکیست که حاضران در جلسه (از جمله خلخالی)
همان شب با هلیکوپتر از قم به تهران باز میگردند. خلخالی پیشنهاد تشکیل جلسه فوری
برای تهیه آییننامهای برای اداره دادگاه انقلاب را به بهانه خستگی و خوابآلودگی
رد میکند و میخواهد این جلسه فردای آن روز برگزار شود. صبح فردا معلوم میشود
خلخالی همان شب، عازم زندان قصر شده و دستور اعدام 11 نفر دیگر را داده و احکام نیز
اجرا شده است!
چند
روز بعد، و قبل از موعد برگزاری رفراندم، خلخالی نخستین جلسه دادگاه هویدا را
برگزار میکند: بعد از نیمه شب! ... به دستور او هویدا را از خواب بیدار میکنند و
به جلسه دادگاه میبرند. ابوالفضل حکیمی نوشته که پس از اطلاع از موضوع، ابراهیم یزدی
را در جریان میگذارد. دکتر یزدی با احمدآقا خمینی تماس میگیرد و احمدآقای خمینی
نیز از نیمه دادگاه، خلخالی را پای تلفن میخواهد. خلخالی به بهانه تنفس، دادگاه
را تعطیل میکند. در نوبت بعدی جلسه دادگاه (چند روز بعد از رفراندم)، خلخالی که
از این اتفاق درس گرفته، همزمان با شروع دادگاه، به گفته خودش، همه تلفنها را جمعآوری
و در یخچال میگذارد و در آن را قفل میکند تا کسی نتواند با خارج تماس بگیرد ... در وقت تنفس دادگاه دوم، هویدا
را از پلهها پایین میبرند ... صدای تیر میآید ... به گفته حکیمی، لحظاتی بعد
آقای خلخالی و آقای هادی غفاری از اتاق خارج شدند. آقای غفاری یک کلت کمری در دست
داشت و خلخالی با سرزنش به او میگفت: «دستت چرا میلرزید؟»
در بیستوسوم
اردیبهشت 58 (سه ماه بعد از انقلاب و آغاز
اعدامها)، آیتالله خمینی با پیگیری اعضای شورای انقلاب، فرمان داد که دادگاههای
انقلاب جز در 2 مورد حق اعدام ندارند؛ یکی در مورد کسی که ثابت شود آدم کشته و دیگر
کسی که فرمان کشتار عمومی داده یا مرتکب شکنجه منجر به مرگ شده است. پیش از صدور این
فرمان از جمله شهردار تهران، وزیر امور خارجه، رییس مجلس، رییس سازمان اوقاف،
فرمانده نیروی هوایی و رییس سازمان تربیت بدنی با حکم خلخالی، اعدام شده بودند. یک
سال بعد نیز وزیر آموزش و پرورش اعدام شد.
گزارش
سازمان عفو بینالملل در اسفند 58، حاکی از اعدام 438 نفر بود.
▪️ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر