۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

اتفاقا همین جا کار داشتم


تحریم ها جدی و بی سابقه است، شوخی نیست، این را حالا هاشمی رفسنجانی در افتتاحیه اجلاس خبرگان رهبری هم گفته؛ همین دیروز. نه که قبلا شوخی بود، همان موقع هم شوخی نبود، حالا اما طرفدار زیاد پیدا کرده. کیاموتورزی که پرایدهایش حالا خیابان های ایران را تسخیر کرده اند، همزمان با اجلاسیه خبرگان رهبری اعلام می کند، که معامله با ایران بی معامله. البته این همزمانی زیاد هم مهم نیست؛ چون کسی نشنیده کسی از آقایان مجلس خبرگان سوار پراید بشود و یا کیاموتورز بداند مگر مجلس خبرگان در ایران وجود دارد که تحریم برایشان مهم باشد. تحریم ها جدی است.
*
هر بار که موج تازه تحریمی آغاز می شود، دولتمردان عزیز طوری از نَشت و شکوفایی استعداد و توانمندی ها و اشتغالزایی منبعث از این تحریم ها حرف می زنند، که آدم دچار این انتظار منطقی می شود که بروند از تحریم کنندگان کلی هم تشکر بکنند، سبد گل بفرستند دم در سفارت خانه هایشان که ممنون که ما را این همه برای خودشکوفایی، هل می دهید ولی کو قدرشناسی؟ تازه این دشمن های خوب را صاف می فرستند اسفل السافلین از بس افشاگری می کنند بر ضدشان
*
این اواخر زمزمه هایی به گوش می رسد که بله بانی و باعث این تحریم ها "جریان فتنه" بوده و این حرفا! پناهیان و کیهان این حرف ها را زده اند و حالا روزنامه دولت و کیهان هم مدعی شده اند که سران جنبش سبز می خواهند برای لغو این تحریم ها خطاب به قدرت های استکباری نامه نگاری کنند ... لذا نتیجه می گیریم: جریان فتنه به طور غیرمستقیم در دم کشیدن استعداد و توانمندی های ما نقش مثبت داشته؛ و این چیز خوبی است؛ تازه این یکی از خوبی های جریان فتنه است. بقیه اش را بعدا می فهمند، یا همین الانش هم فهمیده اند شاید! در ثانی، وقتی درخواست لغو تحریم باعث بهبود وجهه طرف در جامعه می شود، لابد برعکسش باعث تخریب وجهه شده و می شود
*
خداییش دل آدم کباب می شه می بینه این طفلکی ها این همه تحلیل های قاط دارن؛ خودشون هم نمی دونن بالاخره تحریم بده یا خوبه، باید تحریم بشیم که استعدادهامون همین طور فرت و فرت همه جا رو بترکونه و تازه نریم از تحریم کننده ها هم تشکر بکنیم، یا نباید تحریم می شدیم و همش تقصیر این فتنه و از این حرفاست
*
نصیرالدین که معرف حضور هستند ... روزی روی چهارپایش نشسته بود و داشت می رفت. وسط جمعیت، توی کوچه، آقای خر یک تکان غیرمنتظره ای به خودش داد و ملا رو انداخت زمین. اونم پا شد، گرد و خاک لباساشو تکوند و گفت: "اتفاقا همین جا کار داشتم ... باید پیاده می شدم".
**
اگر کاریکاتور را نمی بینید، اینجا را کلیک کنید
اثر:Pawel Kuczynski / Poland

۷ نظر:

  1. kheili jaleb bood, inha har balai ra keh sareshon biarand behesab zerangi khodesoon mizarand. ghesseye nasroddin mesale mohtaramaneash bood.

    پاسخحذف
  2. همۀ پست ها از "اوجب واجبات" تااین پست رادیدم وخواندم .کیف کردم .یادگرفتم. مشکل اینترنت دارم دوروز است. دستت درد نکند بخاطر نوشتن ازامهات وگرد آوری زیباترین تصاویر وگذاشتن بهترین کاریکاتور. پایدار باشی. یا...هو

    پاسخحذف
  3. من نمی فهمم چرا آن عنصر مشاور و امین سران فتنه به جای فشار آوردن به خبرنگار لبنانی به خود سران فتنه فشار نمی آورد که خطاب به مقامات غرب نامه بنویسند. خجالت می کشد یا بیشتر امین خبرنگار است تا آنها ؟ و اصلا نقش این خبرنگار این وسط چه بوده است ؟

    پاسخحذف
  4. سلام مهندس جان به قول بسیجیای اول انقلاب:منزل نو مبارک !
    همه اینها که نوشتید فارغ از صحت و سقم مطالب منتسب به این بزرگان، درواقع یعنی اعتراف به تاثیرگذاری اونها در داخل و خارج مملکت؛ حالا جالب اینه که اقایون به همین تک و توک روزنامه و هفته نامه ای که حالا خودشون تو سانسور کردن اوستا شدن ابلاغ میکنن که از دو مسئله مورد بحث جامعه یعنی سران جنبش سبز و تاثیرات تحریم ها چیزی درج نکنن

    پاسخحذف
  5. salsm
    باز که فیلتر شدینوو قدیما اقلا خبرمون می کردن آدرس جدید.. قابل نمیدونین دیگه

    پاسخحذف
  6. Dalghak.Irani عزیز! چقدر انرژی می دهید شما ... پاینده خودتان باشید

    پاسخحذف