.
هشت – نه سال قبل؛
بازجو پرسیده بود: اسم دوست صمیمی؟، گفته بودم: ندارم (و نداشتم. به معنای یک روح در دو بدن، به معنای سنگ صبور، به معنای صداقت در حد اعلا). از بازجو اصرار و از من انکار ... بالاخره اسمی گفته بودم؛ نزدیکترین به آن تصور دیرین از "صمیمی" ... روی کاغذ آن اسم را ثبت کرده بودند.
تصویر: آخرین پیامکها، همین پریروز، با همان دوستی که اسمش در برگه بازجویی آمد.
خدا پشت و پناهاش.
به همان سادگی
که کلاغ سالخورده
با نخستین سوت قطار
سقف واگن متروک را
ترک میگوید
دل،
دیگر
در جای خود نیست
به همین سادگی!
(حسین منزوی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر