اولین بار که "از کرخه تا راین" را دیدم، آرزو کردم "علی دهکردی" دیگر در هیچ فیلم دیگری بازی نکند؛ بماند در همان یادی که از خودش در نقش "سعید" ساخت، ولی خب؛ نماند و البته که دیگر ندرخشید. ارتباط غریبی پیش خودم میگیرم با بازیگران فیلمهایی که از نقششان در فیلمهای خوب متأثر شدهام. مرگشان در فیلم اندوهگینام میکند، اندوهشان گوشهای از دلم را پیدا میکند و آنجا لانه میکند. به همین دلیل بعد از دیدن برخی فیلمها (که اندکاند البته)، فوری سراغ پشت صحنه، نقدها و زندگی واقعی بازیگراناش میروم. مثلا به همین خاطر بود که بعد از تماشای "لویاتان" (نهنگ) رفتم تا بازیگر زن فیلم را که در فیلم، کنار آن ساحل زیبا، خودکشی کرد، و مظلوم بود، بشناسم و انگاری بعد از اینکه دانستم "فیالواقع" همسر وکیل ِ توی فیلم است، از اندوهم کاسته شد! خندهدار به نظر میآید ولی من این طوری با فیلم خوب و اجزایش مرتبط میشوم! در "مرد ایرلندی" از تماشای پیرشدن "واضح" الپاچینو و رابرت دنیرو، یکه خوردم و غصه. ابهتشان در "پدرخوانده"، "کازینو"، "روزی روزگاری آمریکا"، "بوی خوش زن" و "مخمصه" (Heat) گویی در "مرد ایرلندی" به دیوار سخت خورده؛ هیچ از "مرد ایرلندی" خوشم نیامد. فیلمهای خوب برای من در تیتراژ پایانی فیلم تمام نمیشوند. وقتی فهمیدم "آتش خیّر" بازیگر فیلم "بیقرار" (ایرج قادری، 1352) فقط 34 سال عمر کرده، و اردیبهشت 34 سال قبل از دنیا رفته، دلم گرفت! البته "بیقرار" فیلم مزخرفی است! زیاد نیستند فیلمهایی که آدم دلش برای قهرمانهایش تنگ بشود. «شرق بهشت» 66 سال قبل ساخته شده؛ بعد که میخوانی دو بازیگر اصلی فیلم: یکی همان سال ساخت فیلم در تصادف رانندگی از دنیا رفته و دیگری یک سال قبل از اینکه تو فیلم را برای بار اول دیده باشی، به خیالت میرسد که انگار یک فقدان ناخوشایند – و بیربط به "تو" - آزارت میدهد؛ بیش از ایناش توصیف کردنی نیست. بعضی فیلمها، چیزی بالاتر از فیلماند، اکسیری دارند لابد. در سریال دوستان (Friends) از نقش "فیبی بافی" خیلی خوشم آمده بود؛ شخصیت محبوب من در این سریال مشهور؛ با بازی "لیسا کودرو". انگار همین دیروز آخرین قسمت این سریال پخش شده ولی واقعیت این است این سریال 16 سال قبل برای همیشه تمام شده و همه چیز فریز شده حتی "فیبی بافی" ... فیلم "Into the Wild" شوکهام کرده بود؛ بعد از فیلم کلی مطلب درباره "کریستوفر مککندلس" خواندم. اینجا البته "کریستوفر مککندلس" بازیگر فیلم نبود، فیلم درباره زندگی او بود. حالا مدتهاست عکس پروفایل حساب کاربریام در تلگرام، عکس "کریستوفر مککندلس" است پشت به آن اتوبوس معروفی که در آن ماههای آخر عمرش را سپری کرد. عکس (سلفی) روی فیلم ظاهرنشده در دوربینی که با خود داشت، پیدا شده بود ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر