۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

سه پاراگراف


▫️ بزرگترین خطای حکومت‌های دینی و متصل‌شده به آسمان و خدا (در طول اعصار)، این فرض غلط بوده که «خدا در "قدرت" است نه در "حقیقت"»؛ به همین خاطر، "حقیقت" (به دلیل/بهانه‌ی اجرای احکام خدایی (خدایی که قدرت است)) مدام قربانی "حفظ و بقای قدرت" می‌شود و خدا البته جانب خود را رها نکرده و نمی‌کند؛ جانب "حقیقت" را. گفته‌اند چون اصل بر ابقای قدرت متصل به خداست (حکومت مقدس الهی ما)، و چون خدا در "قدرت" است، پس می‌شود "حقیقت" را فدا کرد. نهایتا حقیقت فقط آن چیزی می‌شود که برای قدرت "مفید" باشد. در این میانه، خواه – ناخواه، فساد ریشه می‌گیرد و اضمحلال شروع می‌شود.

 

▫️ آویختن از "دروغ" برای مقابله با هر سامانی (از جمله هر "نظام"ی)، نشانه "کمبود حقیقت" است (حتی اگر واقعا چنین نباشد)؛ اینکه آن قدر استدلال و واقعیت/حقیقت علیه آن سامان و سامانه‌ وجود ندارد و باید واقعیت را جعل کرد. آویختن از دروغ نشانه "ضعف" است حتی اگر دروغگو ژست اعتماد به نفس گرفته باشد.

 

▫️ دین‌داران اگر دینداری را معادل "مالک حقیقت بودن" (و نه "طالب حقیقت بودن") بگیرند، می‌شود همین وضعی که دنیا دچار آن است؛ دچار القاعده و طالبان و بوکوحرام و داعش و افراطیون شیعه و دیگران؛ متدین‌های لبریز از نخوت و توانایی تکفیر و تفسیق، منجمد شده در مناسک ِ بی‌تاثیر در رشد اخلاق و مطمئن به اینکه بالاخره، به هر حال، سر از بهشت درخواهند آورد.

 

۲ نظر:

  1. یکی از چیزهایی که من تو قصه ابراهیم نبی می بینم اینه که همون کسی که به خواست و قدرت پرورگارش زنده و سالم از آتیش بیرون اومده، همون کس، باز هم ناآرومه و خیلش تخت تخت نیست و "شک" داره به توانایی ها و ادعاهای دیگه ی همون پروردگار (که مثلا می تونه مرده رو هم بعد از مرگ، زنده کنه) ... همۀ این بلایایی که گفتی شاید ریشه در همون "اطمینان" و یقینی داره که تو سطر آخر بهش اشاره کردی؛ "یقین" ی که کثیری از مؤمنان دارند و ابراهیم نبی نداشت ... "شک" نعمت بزرگیه

    پاسخحذف
  2. چکیده کارنامه 40 ساله جمهوری اسلامی در همین چند خط شما بخوبی بیان، و در ذهن مخاطب مورد قضاوت قرار گرفت.
    توان "موجز نویسی" یکی از محاسن قلم شماست.

    سایه خودتان و قلم تان مستدامباد

    پاسخحذف