مواجهه
با عملکرد خلخالی چگونه بود؟
خلخالی
در خاطرات خود در مورد نحوه انتخابش به عنوان حاکم شرع مینویسد: «خدا شاهد است که
ما برای تصدی این مقام کوچکترین تلاشی نکردیم و حتی تا زمانی که به من ابلاغ شد از
آن اطلاعی نداشتم ... (آقا سیدروحالله خمینی) فرمودند: (این حکم) برای شما سنگین
نیست. گفتم مخالفین و وابستگان به طاغوتیان علیه من تبلیغ میکنند. آقا فرمود: من
پشتیبان شما هستم و بالاخره این حکم را به کسی بدهم که به او اطمینان داشته باشم.»
خلخالی
در گفتوگوی خود با روزنامه سلام هم گفته بود: در زندان قصر پاسداران اعتصاب
کردند. آنها رژه میرفتند و فریاد میزدند: «خلخالی کجایی ... دادگاه خلخالی ایجاد
باید گردد ... هویدای لامذهب اعدام باید گردد.» سرانجام به قم آمدند و مصرانه از
امام خواستند که مرا به دادگاه برگردانند. امام به من فرمود: «شما به حرف بازرگانیها
[دولت موقت] گوش نکن.»
این در
حالی بود که شهید بهشتی از همان ابتدا با شناختی که از خلخالی داشت، با حاکم شرع
شدن اون مخالف بود. نظر بهشتی این بود که احمد جنتی جای خلخالی باشد. بعد از اعدام
هویدا هم بهشتی گفته بود: «این شیوهای نبود که بنا بود حکومت بر اساس آن عمل
کند.»
شهید
بهشتی حتی وقتی بعدتر که با حکم مرحوم امام خمینی، رییس دیوان عالی کشور شد، از
خلخالی که با حکم بنیصدر رییس ستاد مبارزه با مواد مخدر شده بود، تعهدی 7 بندی
برای رعایت مقررات گرفت. بهشتی در پای هر بند این تعهدنامه (29 آبان 59) برای اطمینان
بیشتر، از خلخالی امضا گرفته بود (18 روز بعد از این توافق، وقتی بنیصدر خلخالی
را متهم به اخذ رشوه از قاچاقچیان کرد، خلخالی از ریاست بر ستاد مبارزه با مواد
مخدر استعفا کرد). ابوالقاسم سرحدیزاده (که بعدها در دولت میرحسین، وزیر کار شد)،
خاطرهای از خشم شهید بهشتی بابت رفتارهای خلخالی نقل میکند. او گفته که شهید
بهشتی روزی او را فرامیخواند و با خشم و صدای لرزان، در حالی که نامهای به سوی او پرتاب میکند، به او میگوید: «من بساط این
دادگاه را برخواهم چید.» در آن نامه از طرف نگهبان پزشکی قانونی به بهشتی اطلاع
داده شده بود که وقتی نگهبانان متوجه میشوند، یکی از چهاراعدامی در سردخانه هنوز
زنده است و به خلخالی اطلاع میدهند، او مأمور میفرستد و آنها، اعدامیِ نیمهجان
را در همان محل میکشند!
اواخر
سال 1358 هم ابوالقاسم خزعلی، شیخ محمد یزدی، محمدرضا مهدوی کنی و محمد امامی
کاشانی در اعتراض به رویه شیخ صادق خلخالی در مقام حاکم شرع و رئیس دادگاه انقلاب
محرمانه به دیدن امام خمینی میروند و خواستار عزل خلخالی از سمت حاکم شرع میشوند.
این جمع قبل از دیدار با امام خمینی تعهد میکنند که اگر خلخالی برکنار نشد، بطور
علنی اعتراض کنند و حتی از مناصب حکومتی خود استعفا دهند، با شنیدن توضیحات این
افراد، امام خمینی دستور برکناری خلخالی را میدهد و حتی دستور می دهند که تصاویر
خلخالی با ایشان هم از صداوسیما پخش نشود. این افراد که بعدها از چهرههای شاخص
جناح موسوم به راست شدند نسبت به اعدامهای بی رویه و عدم رعایت جوانب شرعی در
محاکمات جنجالی خلخالی معترض بودند.(+)
اما
مرور واکنشها نشان میدهد، جو غالب، لااقل برای مدتی قابل توجه، حامی خشونت و به
تعبیری: «قاطعیت» خلخالی بوده، هم از سوی مردم و هم از سوی برخی تشکیلاتی که با
نظام پیشین مبارزه کرده بودند.
بعد از
اعدام هویدا، سازمان چریکهای فدایی خلق در بیانیهای این اعدام را یک اقدام
انقلابی نامید و اعلام کرد: «ما برای اثبات جنایات امثال هویدا احتیاج به سند نداریم
چرا که به قول کاملاً مستدل آیتالله خمینی «اینها متهم نیستند، اینها مجرم
هستند». این را ۳۷ میلیون مردم ایران نیز شهادت دادند.»
حزب
توده نیز اعلام کرد: «رئیس دادگاههای انقلاب، این بازوی توانا و کارای انقلاب، به
مردم نوید مهمی داد و به ضدانقلاب هشداری جدی، علیرغم توطئههای خارجی و داخلی،
علیرغم اشکهای تمساح، که به نام حقوق بشر و موازین قضا توسط پایمالکنندگان بیشرم
این حقوق و موازین به زمین ریخته میشود… حضرت آیتالله خلخالی گفت که کار دادگاههای
انقلاب همچنان ادامه خواهد یافت.»
اول
خردادماه ۱۳۵۸ در پی صدور حکم اعدام شاه و عدهای از اعضای خانواده پهلوی و
اعتراضات داخلی و بینالمللی نسبت به احکام صادره توسط خلخالی، و بالاگرفتن موضوع
اعدام حبیبالله القانیان، سرمایهدار یهودی و سازنده پلاسکو و محکومیت آن توسط
سازمانهای حقوق بشری و سنای آمریکا، او مجبور به استعفا از دادگاه انقلاب شد اما
روز سوم خرداد خلخالی مصاحبه کرد و گفت با استعفای او موافقت نشد، اما مرجع آن را
هم مشخص نکرد.
سازمان
پیکار در حمایت از خلخالی و احکام وی در ارگان رسمیاش نوشت: «یک بار دیگر شعلههای
خشم مقدس خلق در دادگاههای انقلاب تجلی یافت و جاسوسان و جنایتکاران دیگری را در
کام خود فرو کشید. روبهکان و فرومایگانی که تا دیروز به چپاول و غارت و خیانت به
تودههای رنجدیدهی خلق ما مشغول بودند و با تبختری فرعونی فرمان میراندند، چه
نفرتانگیز و تهوعآور در پیشگاه خلق به عجز و لابه در افتادند.»
مجاهدین
(منافقینِ بعدی) در مخالفت با اعتراضهای بینالمللی مبنی بر عدم رعایت حقوق
متهمان که متوجهی دادگاههای برگزار شده توسط خلخالی و گفتگوهای مطبوعاتی او بود،
نوشتند: «دادگاههای انقلاب که با چند اعدام انقلابی کارش را شروع کرد، از تأیید و
حمایت گستردهترین اقشار خلق ما برخوردار بود.»
در
همان حال در دفاع از اعدامهای خلخالی، سیاوش کسرایی در شعری خطاب به آیتالله خمینی
نوشت: «تیغ برکشیده را نکن به خیره در نیام / حالیا که میرود سمند دولتت، بران،
/ حالیا که تیغ دشنه تو میبرد / بزن.»
در پشت
جلد کتاب خاطرات خلخالی آمده است: «من حاکم شرع بودم و پانصد و چندنفر از جانیان
و سرسپردگان رژیم شاه را محاکمه و اعدام کردم و صدها نفر از عوامل غائله کردستان و
گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان موادمخدر را هم کشتم و اکنون
در مقابل این اعدامهایی که کردم، نه پشیمانم و نه گلهمند و نه دچار عذاب
وجدانم.»
▪️ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر