یک بخش خبری تلویزیون جمهوری اسلامی دارد از انفجارهای تروریستی
در عراق میگوید. گزارشگر از شهروندان عراقی علیه تروریستها مصاحبه میگیرد. بعضیهایشان
می آیند پشت سر گزارشگر ایرانی تا لابد تصویرشان را به خاطره دوربین بسپارند. یک
شبکه دیگر همزمان دارد سمفونی خرمشهر مجید انتظامی را به مناسبت 32مین سالگرد
آزادی خرمشهر پخش میکند. در روزی مثل امروز بود که ایرانیها، خرمشهرشان را از
عراقیها پس گرفتند؛ از همین عراقیهایی که صدا و سیما حالا چند سالی میشود که از
درد و رنجشان گزارش پخش میکند و همان عراقیهایی که ایرانیها دارند برایشان فرودگاه
و جاده و بیمارستان و نیروگاه میسازند و اصلا هم حرف غرامت هشت سال جنگ را به
میان نمیکشند. خیلی وقتها فکر میکنم این عراقیهایی که حالا ما برایشان سر کیسه
را شل کردهایم، یا به مدد صدا و سیما دلمان قرار است برایشان بسوزد، واقعا همانهایی
نیستند که خون سیصدهزار ایرانی بر ذمّه دارند؟ کدام ِ اینها عکس قاتلین جوانان
ایرانی را توی تاقچه اتاقش نگذاشته؟ خود و قوم و خویشاش علیه ایرانی شلیک نکرده؟ عراق
که فقط صدام و حزب بعثاش نبود؛ همانهایی هم بود که توی خیابانهای بغداد به سر و
صورت اسرای ایرانی آب دهان میانداختند. انگار زبانمان دیگر نمی چرخد بگوییم:
«شما عراقیها بودید که ...»
.
فراموشی اما خیلی خوب است. فراموشی بال پرواز صلح است. اگر
فراموشی نبود هنوز شنیدن اسم عراق و عراقی چندشآور بود. تماشای نقشه عراق با آن
دماغ درازش نفرتانگیز بود. حاکمان وقتی بخواهند، خیلی خوب میتوانند مردم را برای
صلح، فراموشکار بار بیاورند. این خوب است؛ فقط باید بخواهند. ما اما نباید «تاریخ» را فراموش
کنیم. این خطای گرانی است.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر