ما صبح روز شنبه، بیرون از پنجره را با چشمهایی که برق میزد تماشا کردیم؛ آسمان داشت بخت ِ سپید روی سر زمین میریخت، خوشحال بودیم ... و من عکس گرفتم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر