در
چهار سالهی اول دولت احمدینژاد و در دوره وزارت وزیر ِ خالیبند علوم (زاهدی)(+)،
اگر که روزگار دانشگاهها عموما به برخوردهای موردی با اساتید و دانشجویان سپری
شد، در دوره دوم و وزارت «سرکوبمآب» کامران دانشجو، برنامهریزی بلند مدتتر و
کارهای اساسیتری برای خالی کردن دانشگاه از جو نقد و نقادی و هموار کردن راه نور
چشمیها و سهمیهدارها به تحصیلات تکمیلی و عضویت آنها در هیئت علمی دانشگاهها انجام
شد همچنان که اخراج دانشجویان و اساتید و کندن ریشه علوم انسانی سرعت فزونتری
گرفت. شاید از همین رو بود که احمدینژاد با همه ادعاها، در این سالها، جرأت نکرد
خود را در جمع دانشجویان ایرانی در معرض پرسش قرار دهد و نمایش دستور برکناری دو رئیس دانشگاه در آخرین روزهای سال گذشته، به دلیل آنچه حاکم کردن فضای امنیتی بر آن دو دانشگاه نامید، بدل به شویی مضحک شد . اینک نیز واضح است وزیر
علوم بعدی، اگر از جنس دیگری باشد، این نقشهی شوم، این براندازی نرم علیه جامعه
دانشگاهی و جنبش دانشجویی و تبدیل دانشگاه به جایی شبیه نظامیههای دوره خلفای
عباسی و باشگاه مداحان و حافظان دادههای مذهبی، با مانعی بزرگ مواجه خواهد شد.
راز مخالفتهای تند و غلیظ با وزیر پیشنهادی روحانی برای وزارت علوم همین است؛ نباید
آن روند براندازی کلا متوقف شود! حالا بهتر از هر زمانی دریافتهاند که دانشجو و
دانشگاه، به هر حال، موی دماغ است و بهترین دانشگاه، دانشگاهی است که از درون متلاشی
شده باشد، مرده باشد و دانشجویاناش زیر سایه ترس روزگار سپری کنند.
.
.
پ.ن:
توصیه میکنم حتما مقاله بهمن ماه 90 دکتر رضا منصوری (استاد دانشگاه شریف) را در
انتقاد از وضعیت دانشگاهها، دوباره بخوانید.(+)
.
در این مقاله از جمله آمده:
«از یک طرف برای استادی که آمریکاییها بازداشتش میکنند اشک میریزیم و از طرف دیگر رئیس دانشگاه شریف برای اولین بار در یک دورۀ 45 ساله پس از تاسیس، پس از اینکه مخفی کاری او در استخدام 45 تا 135 بورسیهی نوجوان جویای نام و آمادۀ مداحی یا بیخبر از دینامیک دانشگاهی، بدون کوچکترین اطلاع دانشکدهها وحتی معاونین خودش برملا میشود، پس از تناقضگوییهای فراوان، به جای به کارگیری روشهای مألوف استدلال دانشگاهی به بهانۀ تبعیت از ولایت به تحکم میپردازد، با تکیه بر اصول تبعیت از ولایت، خود را ولی دانشگاه مینامد و دانشگاهیان را رعیتی که باید حرف اورا بپذیرند!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر