سال
شصت، یعنی 32 سال قبل، یک رئیس جمهوری متواری
شد، یک رئیس جمهوری ترور شد و بعد از آن، رئیس جمهوری سوم که سر کار آمد، قرار شد نخست
وزیر جدیدی معرفی کند. نظر رئیسجمهوری منتخب، آیت الله خامنهای، به علیاکبر ولایتی
بود. آیت الله خمینی هم موافق بود. رفسنجانی هم. اما مثلا محمد یزدی مخالف بوده و بهزاد
نبوی و کادر مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم. رفسنجانی در خاطرات روز 29 مهر
سال شصت نوشته که «آنها (مخالفان ولایتی) میگویند چهره نیست یا سابقه افتخارآمیز مبارزه
ندارد و من میگویم دینامیک و پرکار و پشت کار دار و متقی و مکتبی است.» ... نخستوزیری
ولایتی در جلسه 30 مهر رأی نمیآورد. از 207 نفر، فقط 74 نفر اعلام موافقت میکنند.
انتخاب بعدی رئیسجمهوری، سید محمد غرضی است ولی مخالفتها آن قدر شدید بوده که حتی
این انتخاب به مجلس معرفی هم نمیشود. 5 آبان، رئیس جمهوری، وزیر خارجه وقت (میرحسین
موسوی) را برای نخستوزیری به مجلس معرفی میکند.
او در نامهای به «ریاست محترم مجلس شورای اسلامی» مینویسد: « ... برادر عزیر و گرانمایه
آقای میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر معرفی میگردد. خواهشمند است مجلس محترم را
جهت اخذ رای تمایل در جریان امر قرار دهید.» میرحسین اعتماد مجلس را کسب می کند؛
115 رأی موافق از 202 نماینده ... چهار سال بعد دوباره ریاست جمهوری آیتالله خامنهای
تکرار میشود. این بار وی راضی به ادامه نخستوزیری میرحسین نیست. ولیّ فقیه وقت، ششم
مهرماه سال 64، نامه مینویسد که «آقای مهندس موسوی را شخصی متدین و متعهد و در وضع
بسیار پیچیده کشور دولت ایشان را موفق میدانم و در حال حاضر تغییر آن را صلاح نمیدانم.»
رئیس جمهور وقت، 12 روز بعد بالاخره یک خط نامه به هاشمی رفسنجانی مینویسد که «آقای
میرحسین موسوی را به عنوان نخست وزیر به مجلس محترم شورای اسلایم معرفی میکنم.»
... و میرحسین چهار سال دیگر نخست وزیر باقی میماند.
...
یکی
از نزدیکان آیتالله خامنهای در خاطراتش گفته: «فعالیتهای گسترده جناح چپ مجلس به
خصوص در مجلس سوم، مخالفخوانی دولت تحمیلی میرحسین موسوی و حسادتهای برخی موثرین
سبب روند نزولی پذیرش و نفوذ آیتالله خامنهای در دوره دوم ریاست جمهوریاش شده بود
و این عدم نفوذ در اواخر سال 1367 به نقطه اوجش رسیده بود، چنان که کسی تصور نمیکرد
که بعد از پایان دوره ریاستجمهوری آیتالله خامنه ای در شهریور 1368، ایشان دیگر جایگاهی
در سطح نظام داشته باشد. این مسئله سبب شد تا تنها کسانی دور و بر آقا بمانند که واقعا
به ایشان اعتقاد داشتند. بر عکس این وضعیت را آقای منتظری و میرحسین موسوی و جناح چپ
داشتند.»(+)
.
اسامی
بالا را مرور کنید؛ سال آینده رهبری آیتالله خامنهای، ربع قرن را سپری خواهد کرد.
رفسنجانی برای ریاست جمهوری رد صلاحیت شده. محمد یزدی اینک تایید صلاحیت میکند. بهزاد
نبوی زندانی است. میرحسین در حصر است. ولایتی و غرضی بعد از 32 آمدهاند تا بر صدر
قوه مجریه بنشینند.
.
سئوال:
کل متن بالا، که نقل بخشی کوتاه ولی مهم از تاریخ ایران معاصر است، 500 کلمه هم نیست!
ولی این نوشته فکر میکنید 32 سال قبل با چه قیمتی میتوانست به فروش برسد؟! ... تقریبا
هیچ! فروشنده را هم میشد به عنوان یک کلاهبردار تحت تعقیب قرار داد!
.
درس
اخلاقی!: این همه مطمئن به قضاوتها و تحلیلها و تدبیرهایمان نباشیم ... مرور تاریخ
طمأنینه میبخشد؛ اگر بخواهیم. این طوری، با طمأنینه، برای نباختن اصلهای اخلاقی
و انسانی، سرمایه بزرگی خواهیم داشت.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر