رفسنجانی در دیدار خداحافظی با اعضای ستادش،
که قرار بود جلسه افتتاحیه رسمی ستاد باشد، از زنده نگهداشتن موج و شوری گفته بود که
دقایقی بعد از نامزدیاش در کشور به راه افتاده بود. موجی که البته، به گمان قریب به
صحت بسیاری، دلیل اصلی رد صلاحیتاش هم شد. دیروز هم شکوریراد از آن موج برخاسته گفته
بود که نباید فرو نشیند.
.
به نظرم میرسد اگر اعلام شود که رفسنجانی
قرار است معاون اول حسن روحانی باشد (یا هر کسی که اجماع روی او هست)، آن موج به
غارت برده شده، دوباره جان میگیرد. رفسنجانی چنان شأنی برای خود در جهت آرمانهایش
قائل نیست که معاونت اول رئیس جمهوری را دون آن بداند؛ آنچنان که سال 78 حتی آمده بود
که نماینده مجلس شود (تنها دو سال و نیم بعد از تمام شدن دو دوره ریاست جمهوریاش).
رفتار آشتیجویانهی او بعد از رد صلاحیت نیز حُسن ظنّ بسیاری از اعتماد نفس بر باد
رفتههای بر صدر قدرت نشستهی مملکت را برانگیخت و این میتواند پیام همراهی متقابل
باشد.
.
به نظرم میرسد که تنها اثر حضور رفسنجانی
است که میتواند آن موج پیش گفته را دوباره فرا ببرد و آن نیز از راه حضور در نزدیکترین
مکان به جایگاه ریاست جمهوری، و نه اعلام حمایت احتمالی رفسنجانی و خاتمی از کسی،
که معلوم نیست مردم ِ دور نگهداشته شده از فرامین حزبی و تشکیلاتی را خوش بیاید یا
نه. ضمن آن که به نظر میرسد ایران ِ اکنون قبل از «برنامه برای نجات»، به «مردانی
برای امید» نیاز دارد.
.
پ.ن 1: اگر رفسنجانی نیامده و رد صلاحیت نشده
نبود، اوضاع فرق میکرد. آن موجی که فرو نشانده شده، و ما ردش را در گوشه گوشه
کشور دیدیم، غنیمتی بزرگ برای آبادانی بود که کمتر کسی گماناش را برده بود.
.
پ.ن 2: نقد کنید. نظر بدهید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر