فردا
(پنج شنبه – 30 آذر 91)، یک هفته از شروع به کار صفحه «دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای» در فیسبوک سپری
میشود.
.
فیسبوک
اولین بار هشت سال پیش توسط یک دانشجوی جوان آمریکایی در دانشگاه هاروارد به صورت محدود
بارگذاری شد اینک اما گفته می شود که بیش از
یک میلیارد نفر کاربر دارد و به ۴۰ زبان قابل دسترس است(+) و مدتی است جایگاه خود را
در کنار گوگل در صدر جدول وبسایتهای پربازدید دنیا تثبیت کرده.
.
کاربران
ایرانی عمدتا از پنج سال پیش با فیسبوک آشنا شدند، قدری بعد و در آستانه انتخابات
سال 88، و در حالی که هنوز در آغاز راه بود، برای مدتی فیلتر و دوباره دسترسی به آن
آزاد شد ولی بعد از انتخابات تاکنون (برای بیش از سه سال و نیم)، دسترسی به فیسبوک برای کاربران ایرانی صرفا با فیلترشکن میسر
است. با همه ممانعتها، تعداد کاربران فیسبوک به طور خیره کنندهای در کشور گسترش
یافته است!
.
مواجهه
حاکمیت با اینترنت به خصوص در سه سال و نیم اخیر، مواجهه به شدت خصمانهای بوده است.
بدون نیاز به رد مطلق «فیلترینگ»، باید اما پذیرفت که مسدود کردن راه دسترسی آزاد و
معمولی به شبکههای تعاملی و اجتماعی اینترنتی، که همه آحاد جامعه حق و رأی مساوی در
آن برای اظهار نظر و به اشتراک گذاشتن فایل دارند، صرفا به کاهش قابل توجه حضور حامیان
ارزشهای مورد حمایت نظام سیاسی حاکم و به تبع آن، تبدیل پیام این ارزشها به «اقلیت
محض و بیرمق» در این رسانه پرقدرت (یعنی اینترنت) منجر شده است. منتقدان و مخالفان
نظام سیاسی اما بیاعتنا به این محدودیتها و با یافتن راههای دور زدن فیلترینگ، به
هر روی در این عرصه فعال بودهاند و طیف سوم مخاطبان در حال گسترش در اینترنت را (طیفی
جدا از «حامیان» و «منتقدان/مخالفان»)، مدام با پیامهای خود روبرو ساخته و جذب کردهاند. حامیان سیاستهای نظام با توهم موفقیت در مانعتراشی سر راه نفوذ روز افزون اینترنت، و با تکیه به خانه عنکبوت صدا و سیما و سایر رسانههای انحصاری و متکلم وحده، در این رقابت دچار عقبماندگی مفرطی شدهاند.
این البته نگاه خوشبینانهای به رویکرد مدیریت فیلترینگ در ایران است؛ در نگاه بدبینانه
باید اذعان کرد که این مدیریت پذیرفته، حامیان ارزشهای نظام در بین کاربران اینترنت،
در هر حال اقلیتی محض و کم رمقاند (که البته تجربه گوگل پلاس این منظر را زیر سئوال
می برد).
.
فیلترینگ
«بالاترین»، «بلاگر»، «وردپرس»، «توییتر»، «فرند فید»، «فیسبوک» و صدها وبسایت دیگر (که خود تولید
محتوا نمیکنند و همه کاربران برای اشتراک گذاری فایلها و فعالیت در آنها، حق مساوی
دارند) از جمله احمقانه و مذبوحانهترین نوع فیلترینگ در ایران بوده است. همه این نوع
سایتها، هم قابلیت استفاده درست دارند و هم نادرست؛ عین چاقو، عین طناب، عین انگور
و حتی عین زهرمار!
.
اینک
ورود دفتر رهبری به حوزه فعالیت در فیسبوک، به عنوان پرطرفدارترین شبکه اجتماعی دنیا،
می تواند این امید را زنده کند که رویکرد بیهوده و چه بسا مخرب علیه خود نظام، در مواجهه
قهری کمیته فیلترینگ با شبکههای اجتماعی، اصلاح و خطاهای پیشین جبران شود.
.
علاقمندان
جریان آزاد اطلاعات باید از این اقدام، با خوشبینی، استقبال کنند، سایر مدیران
نظام نیز به آن بپیوندند و ایمان داشته باشند بازخورد حضورشان در فیسبوک، اگر در
کوتاه مدت خشم مخالفان کمصبر و طاقت، و شاید بدلحن و بیان باشد، به تدریج اما راهی امن و صادق برای تبسنجی جامعه پیرامون خواهد
بود؛ اگر که این «تب»ها را محترم بدانند.
.
.
پ.ن:
حدود دو سال و نیم قبل که دسترسی به «بلاگر» ناممکن شد، برای دفتر دو تن از مراجع تقلید
یک استفتا فرستادم؛ با قید همه مشخصاتم. طبیعتا تا کنون جوابی دریافت نکردهام. به
این مسئله اینجا (+) اشاره داشتم. متن استفتا این بود:
.
محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی ... دامت برکاتهبا سلام و احتراماستفتا: همان گونه که استحضار دارید طی ماههای اخیر دستگاههای ذیربط علاوه بر مسدود کردن "موردی" بسیاری از وبسایت های اینترنتی (به هر دلیل)، اخیرا اقدام به مسدود کردن بسیاری از سایت های اینترنتی کردهاند که خود تولید کننده مطلب و محتوا نیستند و کاربران آنها میتوانند از ابزار این سایتها استفاده دو جانبه هم مثبت و هم منفی داشته باشند. لطفا بفرمایید حکم فیلتر کردن چنین سایتهایی چیست؟توضیح: از روز گذشته، 5 اردیبهشت، یکی از سرویسهای جهانی وبلاگنویسی به نام "بلاگر" که "فقط" فضای رایگان و ابزار وبلاگ نویسی در اختیار عموم کاربران قرار میدهد و هیچ دخالتی در تولید محتوای آنها ندارد به کلی فیلتر شده است. نمونههای کشوری چنین سایتهایی ابزار خیلی کمتری در اختیار کاربر قرار میدهند. در ضمن این سرویس رایگان بسیار پیشتر از مشابههای ایرانی فعال بوده و بسیاری از وبلاگنویسان سالها نوشتههای خود را روی این سرویس ذخیره کردهاند.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر