دو استعفا
در روزهای اخیر خیلی سر و صدا کرد؛ نخست استعفای رییس کل سیا در آمریکا به خاطر ارتباط
با زنی که نویسندگی زندگینامه او را به عهده گرفته بود و دیگری: استعفای مدیر کل بی.بی.سی
به خاطر افشای خبر سواستفاده یکی از مجریان قدیمیاش از کودکان و سپس ایراد اتهامی
نادرست علیه یکی از سیاسیون بریتانیایی در یک برنامه تلویزیونی ... یعنی رئیس یک شبکه
اطلاعاتی بزرگ و مهم و مدیر یک رسانه پرسابقه و نفوذ به خاطر اشتباه خود یا خطای زیردستان
خود، علنا از کار کنارهگیری کردهاند ... دیوید پترائوس که از ریاست سیا استفعا کرد،
یک نظامی خوشنام و سابقه بود، آن مجری قدیمی بی.بی.سی هم (جیمی ساویل؛ از مجریان مشهور
بی.بی.سی در دهه 70 و 80 میلادی که سال گذشته در 84 سالگی درگذشت)، از ملکه الیزابت
در سال ۱۹۹۰ نشان سلطنتی گرفته بود. ماهها قبل، وزیر دفاع آلمان که متهم به کپیبرداری
از مقالات دیگران در جریان ارائه رساله دکترایش شده بود، و داشت خودش را برای صدراعظمی
آلمان آماده می کرد، از قدرت کناره گرفت، بعدتر رئیس جمهوری آلمان به خاطر افشای خبر
سواستفاده از موقعیتاش در دریافت وام کم بهره از یک بانک، ناچار از استعفا شد. همین
چند هفته قبل، افشای فیلم بدرفتاری با زندانیان در گرجستان، منجر به برکناری چند مقام
مسئول شد ... در بدبیانهترین حالت، اینها حتی اگر ژست درستکاری هم باشد، ما باز از
همین ژست ها، تعمدا محروم نگهداشته شدهایم؛ واقعا امثال کردان و رحیمی و مرتضوی و
ضرغامی را با چه پاککنی می توان از خاطر زدود؟ ... چرا به خیال آمریکاییها و انگلیسیها و
آلمانیها هم نمیرسد که با خارج شدن افراد ِ حتی خوش سابقه و مهم از گردونه
قدرت، به دلیل رفتار نادرست خودشان یا زیر دستانشان، ممکن است اساس نظم و نظام سیاسی
و اجتماعیشان از هم بپاشد؟ این کیمیای ایمان به ثُبات را از کجا آوردهاند؟
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر