۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

صدای پای کبوتر

مساله -  آن طور که اخبار و آمار رسمی نشان می دهد، اکران نوروزی "اخراجی های سه" موفقیت آمیز بوده. این مساله بی تردید برای جریانی که خواستار تحریم این فیلم به خاطر سوابق کارگردان آن شده بودند، خوشایند نیست اما در این بین برخی از دایره انصاف خارج شده و حتی به بازیگران و تماشاگران این فیلم توهین کرده اند
یک -  سینما یکی از جلوه های مدرنیسم است. کشاندن عامه مردم به سمت این محصول مدرنیته به خودی خود قابل ستایش است. این ستایش از آن روست که به روشنی می بینیم هنوز در کشور جریان های موثری تا جایی که زورشان می رسد بر سر مدرنیته می کوبند. فقط توجه کنید به تداوم حضور جریان مخالف موسیقی و حتی ورزش در مصادر حکومتی و دینی و صدور حکم و انجام رفتارهای به شدت سنتی
دو -  مسعود ده نمکی در اخراجی های یک به نوعی پلورالیزم را تایید کرد؛ همان چیزی که پیشتر به شدت منکرش بود. این یک اتفاق خوب بود هر چند رفتار ده نمکی در اختتامیه جشنواره فجر نشان داد وی هنوز در دنیای هیجان و خودمحوری مغروق است. در اخراجی های دو، نه یک قدم که ده قدم به عقب رفت و با تبدیل جوک های اسمسی به دیالوگ بازیگران، بهره گیری از چهره های سینمایی کشور و جاری ساختن "لودگی" در متن فیلم، مردم حیران از حذف چنین خط قرمزهایی در سینمای جمهوری اسلامی را به سینما کشاند. همزمان کم نبودند جبهه دیده هایی که این فیلم را مایه وهن "دفاع مقدس" دانستند
سه – توهین به مردمی که خسته از تنش های طاقت سوز و نهادینه شده در جامعه، زحمت نشستن در صندلی های سینمای ورشکسته کشور را به جان می خرند تا ساعتی در کنار دوستان و خانواده روزهای تعطیل نوروزی خود را با خنده به لودگی های زیر دستان ده نمکی سپری کنند، یک بی انصافی بزرگ است. موافقان جریان فکری کارگردان این فیلم هم خودشان را گول زده اند اگر این فروش را به پای مقبولیت سیاسی خود بنویسند
چهار – در بین بازیگران بیشترین توهین ها نثار محمدرضا شریفی نیا شده و می شود. در این باب فقط حافظه شما را رجوع می دهم به جریانی که چند سال قبل ناگهان شروع به تکثیر کرد و طی آن سایت های اصولگرا و حتی نشریه سپاه وی را متهم به اتهامات سیاسی و گاه اخلاقی کردند و البته چندی بعد همه چیز به فراموشی سپرده شد. شریفی نیا شاید معامله ای کرد؛ چیزی خرید و در مقابل چیزی را فروخت. ما از جزییاتش خبری موثق نداریم و تا پیش از آن محق به صدور حکم نیستیم. از انصاف هم به دور است زیبایی کارهای قبلی او را به همین راحتی فراموش کنیم
پنج – بالش راحتی که رای های مثبت و لایک زدن ها در فضای مجازی زیر سر معترضان می گذارد، که گمان می کنند رگ خواب عامه مردم را پیدا کرده اند، با چنین اتفاق هایی به دور انداخته می شود. این یک فرصت طلایی برای "دور اندیشی" است، یک نعمت بی مثال برای توجه به "ریشه"ها. ما برای تغییر به اندیشه هایی نیاز داریم که با طمانینه و آرامی، و به قول نیچه "با صدای پای کبوتر" وارد شوند؛ نه توهین و تحقیر و تکفیر.

۴ نظر:

  1. جنابعالی مثل اینکه حیثیت نداشته دهنمکی و شریفی نیا براتون از خون ندا و سهراب، از زجر نسرین ستوده و... و از تجاوز به ترانه موسوی و از همه مهمتر آزادی و آبادی ایران مهمتره واقعا برات متاسفم که افق فکریت این اندازه کوتاه و ساده است

    پاسخحذف
  2. یک مقاله عالی، با رعایت تمام ظرائف جذب مخاطب، مخصوصا بند پایانی.
    ممنون

    پاسخحذف
  3. با بند 5 موافقم اما روح غالب بر نوشته رو به هیچ عنوان قبول ندارم. البته شخصا به نگاه سیاسی به اموری مثل قضیه ی ای دو تا فیلم و اس ام اس های برنامه 90 و ... انتقاد دارم اما تطهیر نسبی امثال شریفی نیا و بولد کردن محاسن اخراجی ها برای سینما با کمرنگ دونستن سیاهی هاش رو نمیتونم قبول کنم

    پاسخحذف
  4. برای ناشناس اول: جالبه! در مورد "افق فکری"، من تصور مشابهی درباره کسانی دارم که با شکست ایده تحریم فیلم، مشغول توهین به مردم هستند

    برای سروش عزیز ... روح غالب بر نوشته همان بند 5 است به زعم من؛ پرداختن به ریشه ها، دوری از توهین و تکفیر

    پاسخحذف