سیاره بخت برگشته ما، با حصارها و قسمت ها و مرزها و ممنوعیت هایش، پاره پاره و دندانه دار در لایتناهی ِ یخ زده ای در میان پرتوهای تیز ستارگان بی شمار به دور خود می چرخید. و در هر وجب از سطح آن کسی دیگری را می پایید، همه جا زندانیایی به کمک زندانیان دیگر زندانیان سومی را می پاییدند و همچنین از خودشان در برابر جرعه غیر لازم و یکسره پرمخاطره شراب آزادی مراقبت می کردند. /ا
روسلان وفادار/ ولادیموف/ روشن وزیری
آقا کو شراب ! ما تو کفیم . متن غریبی بود
پاسخحذف