هر از چندگاهی موجهای بلا و دشنام را علیه کسی و کسانی بلند میکنند که توجه مصداقی به بسیاری از آنها وقت تلفکنی است.
این تحقیر و توهینها یا نشانه ایمان به عجز خود است یا نخوت و یا بازیخوردن از کسانی که از تفرقه تن و دلهای رنجور و سوخته و ناامید، ارضا میشوند. چرایی اصل رواج این موجهای تحقیر و توهین است که مهم است با این حال ارزش دارد به آخرین موج از این قسم قدری بیشتر توجه کنیم؛ یورش به مقاله داریوش کریمی در مقایسه فرح پهلوی و اسما اسد در بیبیسیفارسی.
الف) فرح پهلوی نه تنها از برخی از مترقیترین اقشار جامعه ایرانی که حتی از کل دربار پهلوی دههها جلوتر بود و خدمات ماندگار ارزندهای به مردم و کشورش کرد؛ بهمثابه شهبانوی بیهمتای تاریخ ایران (در آن حد که من میدانم). خیلی وقتها ماجرای تغییر نام خیابان فرح را به سهروردی مثال میزنم؛ نشانی از سطح درک، تیزبینی و حساسیت او.
ب) مقاله داریوش کریمی مقایسهای است بر اساس فکت و گزارههای تاریخی. هیچیک از دشمنان (نه منتقدان که انتقاد آداب دارد) آیا حتی یکی از گزارههای این مقاله را نشان و ثابت کردند که دروغ است؟ عین دستگاه عظیم سانسور و قدسیسازی که علیه آن مشغول مبارزهاند، رگ توهم توطئهشان قلمبه شد! حتی بدتر؛ مدعیان تاریخدانی و روزنامهنگاری هم زحمت رسوا کردن دروغهای مقاله داریوش کریمی را بر خود هموار نکردند؛ نیت خواندند، یا گرفتار استبداد فحاشان و موج سواری هتاکی شدند و یا خُلق قدسیسازیشان روی ژست مبارزه برای آزادی بیانشان غلتید و آن را زیر خود له کرد!
ج) یکی از رسواترین واکنشها، اظهارات جناب عباس میلانی بود در مصاحبه با ایراناینترنشنال! او نیز مثل کارگاههای قدسیسازی کف توییتر که شان فرح پهلوی را اجل از مقایسه با اسما اسد (و چهبسا هر کس دیگری پایینتر از ملکه ویکتوریا) دانستهاند، هیچ گزاره نادرستی را در مقاله داریوش کریمی نشان نمیدهد، مضحکتر مدعی میشود که بعد از کنسرت پرستو احمدی و فشارها بر نرگس محمدی و جنبش زن، زندگی آزادی اقدام بیبیسی در سانسور نکردن کل این مقاله زیر سوال است؛ عین رویه حسین شریعتمداری!
میلانی معتقد است فرح پهلوی در "نهایت پاکدستی" خدمات بزرگی به کشور کرده که دستکم محتوای یادداشتهای وزیر دربار شاهنشاهی ناقض آن است!
د) این شیفتگی به مقدسسازی به طور واضحی هم در جریان ارزشی و هم سلطنتطلب (و در مراتب بعد، برخی اصلاحطلبان) به یک بیماری مشترک میماند که ترس و ناامیدی از امروز و فردای ایران را مدام بیشتر میکند. آنها خشمگین میشوند که مدعی نه دروغ بلکه چیزی گفته که آن را ناخوش کرده؛ همین قدر مخرب.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر