🔹 اول) در سال 1846 (175 سال قبل) آمریکا به مکزیک حمله کرد و کالیفرنیا، نوادا، یوتا، آریزونا، نیومکزیکو و بخشهایی از کلرادو، کانزاس، وایومینگ و اکلاهما را به اشغال خود در آورد. معاهده صلح همچنین الحاق پیشین تگزاس را به آمریکا تایید کرد. در این جنگ که 888 هزار مایل مربع به وسعت آمریکا افزود (بیش از مجموع وسعت فرانسه، بریتانیا، آلمان، اسپانیا و ایتالیا) حدود 13 هزار سرباز آمریکایی جان باختند. (یووال نوح هراری، 21 درس برای قرن 21، صفحه 212)
سرانه تولید ناخالص داخلی آمریکا (گزارش صندوق بینالمللی پول در سال 2017) حدود 60 هزار دلار و در مکزیک کمتر از 10 هزار دلار بوده است. این شکاف عظیم، در جغرافیا فقط با یک خط مرزی مشخص است! سالانه هزاران مکزیکی برای زندگی بهتر سختیها را به جان میخرند تا از این خط عبور کنند.
بحرین هم تا کمتر از 50 سال پیش جزیی از خاک ایران بود. باکو (پایتخت جمهوری آذربایجان) و ایروان (پایتخت ارمنستان) و دهها شهر و روستای دیگر (در مجموع با 250 هزار کیلومتر مربع مساحت؛ معادل 15 درصد ایران کنونی) نیز تا پیش از حکومت فتحعلیشاه جزیی از خاک ایران بودند همچنان که هرات (افغانستان) تا قبل از دوره محمدشاه قاجار جزیی از ایران بود.
🔹 دوم) دولتها و ملتها قرنها سر تصاحب سرزمینها جنگیدهاند. بر تمامی مرزهای جغرافیایی کنونی ردی از خونهای بسیار هست. با این حال آیا مکزیکیهایی که از 175 سال پیش آمریکایی شدند آسایش بیشتری دارند یا مکزیکیهایی که هنوز مکزیکیاند؟! آیا آنها هیچگاه خواستهاند از آمریکا به مکزیک مهاجرت کنند؟! مردم منامه آسایش و امید بیشتری دارند یا مردم بندرلنگه و بندرعباس؟! از دیگر سو، کدام ایرانیست که بخواهد به "هرات" برای زندگی بهتر مهاجرت کند؟!
🔹 سوم) حکومتها اگر نتوانند آرامش، آسایش و امید شهروندان خود را تدارک ببینند، خود و مملکت را از جمله در معرض خطر "شوق رو به تزاید جداییطلبی" و "مهاجرت صاحبان دانش و مهارت" قرار دادهاند. حکومتی که وانمود کند جداییطلبی و مهاجرت، مسائلی نیستند که او باید نگران آنها شود، و یا این نگرانی را بخواهد صرفا با "زور" مرتفع کند، صاحب کدام مشروعیت است؟! در این صورت آیا محکوم و منکوب کردن صرف "جداییطلبی" (و زیر لوای آن؛ سرکوب انتقاد و مخالفتها)، متکی به شوق مالکیت بر اراضی و تصاحب منابع آن نیست و تلاشی برای بقا بر قدرت؟! مبنا که "حق" و "کارآمدی" نباشد و بقا به هر بها باشد، فرعون هم به موسی میگوید: «اى موسى! آمدهاى تا با سحر خود ما را از سرزمينمان بيرون كنى - طه/57»؛ مالکیت "سرزمین" میشود بهانهی نفی و سرکوب و اتهام.
آسایش و آرامش و امید مردمان که تامین شد، کو شوق "مهاجرت" و خالی شدن کشور از کاربلدها و "جداییطلبی" و زایل شدن یکپارچگی سرزمین؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر