مناظره که تمام شد، عین روزهای نوجوانی بالا پریدم، عین وقتهایی که گلی میزدم دستهایم را مشت کرده بودم از خوشحالی. نمیتوانستم بنشینم. هیجان و خوشحالی، محاصرهام کرده بودند. روحانی و جهانگیری برده بودند مناظره را؛ از له شدن قالیباف لذت برده بودم، از زدوده شده هاله قدسی و رازگونگی رییسی خوشحال شده بودم. آن دو و میرسلیم، از سر لابد عناد و قدرتپرستی، نخواسته بودند از خوابیدن شدت و سرعت ویرانی سالیهای منتهی به 92، بعد از آمدن روحانی، حتی یادی کنند. خواسته بودند و میخواهند با وعده دروغ پول و شغل، رای بخرند؛ بیبرنامه و روی ابرها! تصور میکردم رییسی آرزو میکند زمین دهان باز کند و پرندهها و ستارهها، دور سر قالیباف میچرخند از شدت ضربهای که نوش جان کرده. ولی انگار یک چیز بدی باید باشد که آزار دهد حتی در اوج هیجان و خوشحالی ... خیلیهایمان لابد میپرسیم چهار دهه بعد از انقلابی که برای آن جانها و آبروها و مالها رفت، به کجا رسیدهایم دوباره؟ به همان «فساد» همهگیر؟ اصلا نمیخواهم بگویم این فسادها نباید فاش شود؛ فاش نشدنشان «مردانگی» نیست، رحم بر پلنگ تیزدندان است، ولی این که راهش نیست، بر زبان آوردن دروغ و تهمتهایی که نمیشود در یک مناظره رد یا تاییدشان کرد، صرفا به اعتبار ردیف کردن کلماتِ گاه بیادبانه پشت سر هم، اگر چهره رقیب را بخراشد، مشت بر سر «اخلاق» است و این را مردم یاد میگیرند و تکرار میکنند و سر آخر همه ناامید میشوند و این آتش گرفتن خشک و تر است. این، اعتماد مردم را به کل سیستم (پرهیز دارم بگویم: «نظام»، که صبغه سیاسی دارد) از بین میبرد. بعد هم معلوم نمیشود چرا فاسد رهاست و چرا مدعی رهاست؟! این راه، قدرت کلمه و صدای بلند را بیشتر میکند بیآنکه معلوم شود تا کجا ریشه در خاک حق و واقع دارد. همین حالایش هم میتوانیم به راحتی سراغ علتها برویم و لیست بگیریم و انگشت را نشانه کنیم سمت همه کسانی که فساد را به شرط همراهی سیاسی ِ مفسد و مصلحتهای بیکرانه تاب آوردهاند و راه عدالت را سد کردهاند ولی قوه قضاییه، ما نیستیم که، مهندس مصلحتهای بیانتها کسان دیگریاند دور از دسترس رای. در چنین وضعیتی، نزد عامه مردم باور فسادناپذیری نهادها به بنبست میرسد و بیاعتمادی همگانی نهادینه میشود؛ بلایی که به قول فرانسیس فوکویاما، هیچ دموکراسیای نمیتواند از بلای آن جان سالم به در برد؛ بلای فقدان باور به امکان وجود نهادهای بیطرف که لابد باید کارشان احقاق حق و ابطال باطل باشد. (*)
مناظرهها نشان داد غیر از کاندیداهای ریاستجمهوری باید کسان دیگری هم زحمت مناظره را قبول کنند؛ همه کسانی که حق امضا در نظام و از طرف نظام دارند، باید پاسخگو باشند. باید معلوم شود موریانه فساد از کجاها باید برگردد. نباید هر 4سال یکبار مردم متوجه شوند «نظام مقدس» چیز دیگری است و متولیان نظام مقدس چیزهای دیگری؛ این خوب نیست. این ویرانی سیستم را به دنبال میآورد. باید صمیمانه، بترسیم و خیرخواهانه هشدار دهیم.
(*) مقاله فوکویاما را در شماره 41 اندیشه پویا بخوانید.
این یادداشت در تلگرام:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر