وقتی ارتباط مردمان به طرق مختلف گسترده شده، امکان بسیج برای
اعتراض به توهین و تحقیرهای گذشته و جاری، بسیار بیشتر میشود، از همین روست که به
خصوص رسانهها باید بیش از اندازه دقت به خرج دهند که گاف ندهند؛ که داغی را تازه نکنند
یا مهمتر؛ بر آتش عدهای ابن الوقت هیزم نریزند.
آنچه در برنامه «فیتیله» رخ داده، توهین آمیز بوده؛ بیاعتنایی
احمقانهای به حساسیت سابقهدار ِ گروه بزرگی از مردمان شده و جامعه، در معرض یک شکاف
دیگر قرار گرفته است. برخورد صدا و سیما بعد از این خطا، در توبیخ و برکناری مقصران،
به جا و درست بوده ولی کافی نیست اما در این مجال، روی سخن با رفتاری است عین همان
رفتاری که خرداد 85، در پی انتشار کارتونی
در روزنامه ایران، توسط عدهای بروز کرد: موجسازی و دروغپردازی! نقطهی
ثقلِ شلتاقِ ابنالوقتها، «من تورکم» و «من آذری نیستم» است! برخی معتقدند زبان آذری
زبانی است از خانواده زبانهای ایرانی که در منطقه آذربایجان «پیش از» گسترش زبان ترکی
رایج بودهاست؛ حتی اگر چنین هم نباشد، تبرّیجویی جریان موسوم به پانترکیستها
از «آذری» بودن، این گمان را تقویت میکند که در «آذری»نبودن حُسنی است که باید
تحصیل و یا حتی تحمیل کرد! کلید ماجرا هم همین جاست؛ این جریان همواره مشتاق جعل و
تحریف تاریخ بوده تا حضور اقوام ترک در ایران را «ازلی» جا بزند. نقطه ثقل پیش گفته
دور همین محور شکل داده شده؛ البته نه دفعتا و ناگهانی. عدهای سالهای سال است زیر
عنوان «هویتطلب» در حال القا تاریخی نو برای منطقهای وسیع هستند، تا با «تدارک
دلبخواه گذشته»، آینده دیگری را آماده کنند! اینها اما سر یک مسئله گیر افتادهاند
و از آن رهایی نیز نخواهند داشت؛ این که اگر «تورک»ند و آذری نیستند، در «آذر»بایجانِ
ازلی چه میکنند؟
.
پ.ن: من مدعی قدسی بودن تمامیت ارضی هیچ کشوری نیستم.
شهروندان در هر کجای دنیا میتوانند تمایل به جدایی از مجموعهای جغرافیایی داشته
باشند. آنچه پَست و پلشت است، دست بردن رذیلانه در تاریخ است برای سربازگیری. عقدهای هم اگر هست، که هست، راه باز کردناش، هر چه
هست، باز دست بردن در تاریخ نیست؛ این کار نژادپرستها و فاشیستهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر