اشتباه
نکنم نخستین بار به طور صریح در جریان انتخابات مجلس پنجم بود که موضوع دخالت سپاه
در جریان انتخابات مطرح شد. البته مدام این دخالت تکذیب شد و حتی مقام رهبری در سخنرانی
20 خرداد 75 خود گفتند: «حالا چهار نفر بسیجی در گوشه و کنار کشور - در تهران یا فلان
شهر - دو کلمه حرف زدهاند، سر و صدا بلند میشود که آقا، سپاه واردانتخابات شد! آقا،
فلان شد! این حرفها چیست؟! کو؟! چه وقت؟!»
.
حالا
اما در یک سخنرانیِ به تازگی منتشر شده، نماینده ولیفقیه در سپاه (درباره انتخابات
سال 88) از به خط کردن ده میلیون بسیجی میگوید (گفته: «ما هستیم و 10 میلیون انسان.
از سپاه، تا خط آخر، بسیج. اگر ما بتوانیم این مجموعه را سر خط بکنیم و آماده، میتوانیم
معادلات را تغییر دهیم»). این از دخالت سیستماتیک و سازمانی برای تغییر معادلات خبر
میدهد و "تغییر معادلات" در انتخابات معنای روشنی دارد ... اما اینجا، اصلا
و مطلقا نمیخواهم مثل بسیاری تکرار کنم که "سپاه حق دخالت در انتخابات را دارد
یا نه؟" (اصلا تاکید میکنیم: "باید هم دخالت کند")، پرسش من این است:
چرا سپاه به اسم دفاع از دستاوردهای انقلاب (وظیفه مصرح در قانون اساسی) علیه کاندیداهایی
وارد عمل میشود که از تایید شورای نگهبان گذشتهاند؟ بالاخره شورای نگهبان و تشخیص او، که لزوما به حفظ دستاوردهای انقلاب باور
دارد، مقبول هست یا نه؟ آیا التزام کاندیداها به دستاورهای انقلاب، از معیارهای
حداکثری تایید صلاحیت است که شورای نگهبان آن را احراز نمیکند؟! یعنی تعارف سر انقلاب تا این حد؟! چرا باید وانمود شود
که شورای نگهبان نتوانسته یا نخواسته قانونی برخورد کند و عناصر مضر به حال «دستاوردهای
انقلاب» را از گردونه خارج کند؟ اگر اساسا شورای نگهبان در عمل به وظایف خود کوتاهی
میکند، آیا این او نیست که باید رفتارش را اصلاح کند و سپاه را از زحمت به خط کردن
ده میلیون نفر خلاص کند که بعد نتیجه مطابق میل بشود (سال 88) یا نشود (سال 76)؟ یا نکند این یک تقسیم وظیفه است
برای آراستن مقولهای به اسم «انتخابات»؟
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر