.
خوشبختانه عادت ندارم قبل از دیدن فیلم، نقدشان را بخوانم.
همین طور اصلا سعی نمیکنم اسم کارگردان و بازیگرها را حفظ کنم. بعد از دیدن فیلم
سری میزنم به صفحه فیلم در ویکیپدیا و IMDB. این طور بیپیشداوری فیلم دیدن، به گمانم خیلی بهتر است.
.
این سه هفته، کلی فیلم دیدهام: پدرخوانده 1 و 2 و 3، آنا
کارنینا، ویولن قرمز، وکیل مدافع شیطان، بیخوابی، آنی هال و این آخری: شرق بهشت.
زیاد نیستند فیلمهایی که آدم دلش برای قهرمانهایش تنگ بشود ولی «شرق بهشت»، که
شصت سال قبل ساخته شده، از آنهاست و بعد که میخوانی دو بازیگر اصلی فیلم: یکی
همان سال ساخت فیلم در تصادف رانندگی و دیگری یک سال قبل مردهاند، به خیالت میرسد
که انگار یک جوری دوباره دیر رسیدهای، زود دیر میشود در این زندگی، باید که دلت
تنگ شود؛ و میشود ... بیش از ایناش توصیف کردنی نیست. بعضی فیلمها، چیزی بالاتر
از فیلماند، اکسیری دارند لابد ...
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر