سلام
آقای جليل محبِّی بزرگوار
.
.
.
این نوت ِ به باور من: «صادقانه»ی شما (http://bit.ly/1izPeue) مرا حالا واداشته تا در مورد «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» برایتان
بنویسم. قبلا در این باره بارها نوشتهام، اینک به زبانی دیگر مینویسم:
.
به گمان
من هجمه علیه سپاه طبیعی است شاید صرفا به این دلیل که سپاه مطلقا یک سازمان نظامیِ
صرف نیست (که اگر هم بود، نه که منتقد نمیداشت ولی به یقین نه در این حد)
.
چهارچوب
کار را اصل 150 قانون اساسی مشخص کرده وقتی نوشته: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که
در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب
و دستاوردهای آن پابرجا میماند.»
.
به گمان
من تنوع ماموریتهای سپاه به تنوع همان چیزی است که «دستاوردهای انقلاب» خوانده می
شود و مبنای تعریف این ارزشها و دستاوردها و رسم نقشه راه هم، باز طبق قانون اساسی،
نظر و رویکرد «رهبر و ولیفقیه حاضر» است .
.
قبل از
آن که به فراز نهایی – و سئوال مرتبط - وارد شوم،
اجازه دهید به طور مشخص نمونهای را ذکر کنم:
.
یکی از
دستاوردهای فوری سفر آیت الله خامنهای به قم در آبان 89 انتقال سردار ابراهیم جباری از فرماندهی سپاه قم
به فرماندهی سپاه ولیامر بود (یک نیروی نظامی ویژه سپاه که عمده مسئولیت آن حفاظت
از رهبر جمهوری اسلامی است). من ایشان را تقریبا از سال 75 وقتی هنوز سردار نبودند
و فرماندهی سپاه زنجان را بر عهده داشتند میشناسم و اخبار مربوط به ایشان را مشتاقانه
و کنجکاوانه دنبال میکنم. جناب علیاشرف فتحی البته
آشنایی خیلی بیشتر و نزدیکتری دارند. سردار جباری در سال 76 به تلویح و تصریح به سود
کاندیداتوری حجتالاسلام ناطق نوری فعالیت داشت. بعدتر هم پای ثابت برنامههای سیاسی
تلویزیون زنجان بود و به عنوان یک مونولوگ نمیشد از او انتظار داشت هر چه دلش میخواهد
نگوید. مصممترین شاکی هفتهنامهای بود که من در آن کار میکردم ... بعدتر فرمانده سپاه قزوین شد. همان جا بود که
در آستانه انتخابات مجلس هفتم علنا گفته بود: «دقت كنيد كه دوباره مجلس ششم تكرار نشود».
بعدتر – اشتباه نکنم - رفت کرج. بعد قم و بالاخره در پی سفر مقام رهبری به قم، ارتقای
خیره کنندهای یافت. او بعد از این انتصاب
بود (یک سال و نیم بعد) که در یک موضعگیری تند علیه هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی
در جریان یک سخنرانی گفت: «افرادی که بیانیهها و نامههای بدون سلام برای نایب امام
زمان میفرستادند، پا روی خون شهدا و اعتقادات مردم گذاشتند و امروز نیز در خفت و خواری
به سر میبرند که باید در این شب آرزوها، از خدا برای خود طلب مرگ کنند ... خاتمی که
میخواهد پس از این همه خیانت به میان مردم بازگردد، باید جلوی مردم زانو زده و بگوید
غلط کردم.»
.
در خیلی
از عکسهایی که از آیتالله خامنهای در این چهار ساله در فضای بیرونی است، حضور دارد.
در آخرین جلسه دیدار هیئت دولت قبلی با رهبری نیز، حضور داشت.
.
این مقدمه
را با ذکر مصداق واضح گفتم تا عرض کنم:
.
یک - وقتی سردار ابراهیم جباری ِ نوعی موضعگیری سیاسی
میکند، طبیعی است رقبای سیاسی جریان مقابل سپاه (از جمله جریان سیاسی داخل خود نظام
هم) علیه امثال او گارد میگیرند و این نباید مایه حیرت و تاسف باشد
.
دو - وقتی
سردار ابراهیم جباری ِ نوعی ارتقا پیدا میکند میتواند به این معنی باشد که رهبری
این رویه (اظهار نظرهای سیاسی واضح و آشکار توسط فرمانده ارشد نظامی نزدیک به خود)
را تایید میکنند و لذا نباید کسانی که به قانون اساسی آشنایی دارند، اساس فعالیت سیاسی
سپاه را زیر سئوال ببرند. به بیان دیگر حسب اختیار و تکلیفی که رهبری و سپاه در قانون
اساسی دارند، کاری خلاف قانون صورت نپذیرفته است اما یک سئوال: در این میان با وصیتنامه
بنیانگذار جمهوری اسلامی چه کنیم؟!
.
نص صریح
وصیت نامه امام خمینی چنین است:
.
«وصیت
اكید من به قوای مسلح آن است كه همانطور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب
و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً ، چه نظامی و انتظامی
و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی
دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی
مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همة ملت و
حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفة شرعی و میهنی
آنان است كه اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح
اسلام و كشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند كه ـ بیاشكال به تباهی
كشیده میشوند ـ و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و
بر رهبر و شورای رهبری است كه با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا كشور از آسیب
در امان باشد.»
.
وصیتنامه را برای اجرا توسط وصی و وراث مینویسند.
قطعا مرحوم امام به این فقره آگاهی کامل داشته ولی سپاه در این 17 - 18 سال اخیر به
طور مشخص له یک جریان سیاسی معتقد به اساس نظام و علیه یک جریان دیگر معتقد به اساس
نظام ولی با اختلاف سلیقه و قرائت، وارد عمل شده. این «معتقد به اساس نظام» را مورد
تاکید قرار میدهم تا هم حساب درگیریهای اوایل انقلاب سپاه با جریانهای تروریست را
جدا کرده باشم و هم یادآوری کنم که سوی دیگر – که سپاه معمولا علیه آنهاست – اساس و
آرمانهای انقلاب و نظام را رد نمیکنند. نمونه واضح آن سید محمد خاتمی که ریاست جمهوریاش
باب میل امثال سردار ابراهیم جباری نبود ولی در چهارچوب نظام هشت سال رئیس جمهور مملکت
بود.
بسیاری
عملکرد امثال سردار ابراهیم جباری را در تعارض با این توصیه میدانند ولی آیا او بدون
اذن چنین میکند؟
.
آیا این
وصیتنامه اختیارات ولی فقیه حاضر را محدود نمیکند و نکرده؟
.
.
پ.ن
1 : وارد مقوله فعالیت های اقتصادی سپاه نمیشوم که این فقره نیز منتقدان و مهاجمان
خاص و جدی خودش را دارد. به هر حال تخریب و هجمه به یک رقیب سیاسی/اقتصادی را حتما
باید طبیعی شمرد.
.
پ.ن
2 : نوع مواجهه محترمانه و توام با سعه صدر شما در پاسخ به سئوال قبلیام، باعث شد
این بار نیز به بهانه این نوت شما، خود شما
را مخاطب قرار دهم. امیدوارم وقت شما را بیهوده و بیش از حد نگرفته باشم.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر