یک مداح مشهور و گرانقیمت، که "ظاهرا" در معیت
یکی از دوستان بابک زنجانی بوده، توی شهر تیراندازی کرده. در دفاع از او اعلام
کردهاند که خواسته از خود و خانوادهاش در برابر اراذل و اوباش دفاع کند ولی
نگفتهاند زوج جوانی که برای شکایت مراجعه کردهاند، چطور میتوانستهاند اراذل و
اوباش باشند! بعد باز دو گروه شکل گرفتهاند؛ گروهی متعصبانه دارند توجیه میکنند،
گروهی دارند متعصبانه حمله میکنند. احتمال این که مداح مذکور، به واسطه شهرت،
جواز حمل سلاح داشته باشد، بسیار بالاست. این که مثل هر آدم دیگری، شأن اجتماعی
خودش را فراموش کند، عصبانی شود، حرف ناجوری بشنود و در یک لحظه تصمیم بدی بگیرد، از
رانت این جواز استفاده/سواستفاده کند هم بالاست. از این جوازها ظاهرا باید خیلیها
داشته باشند (سالها قبل قائم مقام صدا و سیمای مرکز ... که با یکی از بانوان شاغل
در این مرکز برای هواخوری و مذاکره به حاشیه یکی از روستاهای مرکز استان رفته بود،
جوان مزاحمی را با کلتی که داشت کشت. یکی از استانداران فعلی سالها قبل وقتی کنار
جاده مشغول پنچرگیری بود و چند نفر مزاحم او و خانوادهاش شده بودند، یکیشان را
با شلیک گلوله کشت ... ). بعضی باور دارند این مداح معروف و لابد وصل به
بالا-بالاها، این جواز را هم که نداشته باشد، در همین فاصله میشود برایش جور کرد.
متاسفانه تاب سکوت نداریم تا مراجع ذیربط رسما اعلام موضع کنند. صبر هم بکنیم،
آنچه که گفته شود اگر خوشایندمان نباشد، رد میکنیم. ذیربطها را ذیصلاح نمیدانیم.
شاید بیشتر به این دلیل که این مراجع پیشتر بارها ثابت کردهاند اهل خودی/ناخودی و
لاپوشانیاند. مخالفان مداح توضیحات او را نمیپذیرند. موافقانش دارند بادش میزنند،
عرقاش را خشک میکنند، کُری میخوانند. این تیراندازی مایه لو رفتن دوباره خبرهای
بدی شده؛ خبرهایی از یک جامعه متلاشی شده از لحاظ اخلاقی. ما داریم از این ور
یا آن ور دیوار میافتیم. ما شکست خوردهایم. کسی تورم بیاخلاقی و نابردباری را
مهار کند. کسی راستگویی را بالاتر از مصلحت بنشاند. کسی برای تدبیر امور مملکت،
دستگاه قضاوت را عادل و مستقل بشناساند. این خیلی مهم است. ما داریم له می شویم. ما
داریم اخلاق را با افتخار تشییع میکنیم.
.
.
کامنتها در فیسبوک(+)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر