سرهنگ
پاسدار محمد اسماعیلی (نماینده اصولگرای مجلس قبلی) گفته که «هر شخصیت یا دولتی که
فکر کند با مذاکره به نتیجه میرسد، در اشتباه است ... هرگاه کشور با حمله نظامی
دشمن مواجه شد، باید ایستادگی کند که نمونه آن هشت سال دفاع مقدس است که با مقابله
در برابر دشمن پیروز شدیم.»
او عضو
کمیسیون امنیت ملی در مجلس هم بود.
گاهی
قلم و زبان از توصیف وسعت وارونهنمایی حضرات اصولگرا به معنی واقعی کلمه ناتوان
است!
ماجرای
جنگ با عراق و نحوه پایان آن، ماجرای جنگ دو ایل در ارتفاعات نورآباد ممسنی در قرون
چهار – پنج هجری نبوده که از یادها رفته باشد و شاهد زنده و مدرک مستندی از آن در
درست نباشد تا کسانی چون جناب سرهنگ بخواهند با خاموش کردن همان کورسوی وجدانشان،
تاریخ را از نو بنویسند! ایران در تیرماه 67 از موضع ضعف قطعنامه 598 را – یک سال
بعد از تصویب آن در شورای امنیت سازمان ملل – پذیرفت. در آن جنگ ویرانگر 8 ساله، نه
ایران پیروز شد (اگر پیروزی به معنای شکست دشمن باشد نه نابود نشدن خود!) و نه
البته عراق ولی این عراق بود که در ماههای
پایانی جنگ، دست بالا را داشت و به راحتی مواضع ایران را اشغال میکرد. تصمیم
مرحوم امام خمینی برای پایان جنگ و رفتن سر میز مذاکره حتما تصمیم درستی بود. اگر
سالها بعد صدام را از سوراخ موش بیرون کشیدند و نظام جمهوری اسلامی هنوز سرپاست،
به یُمن آن تدبیر 29 سال قبل برای پایان جنگ سخت است. ایران ایستادگی کرد اما نه
در میدان تیر و تفنگ! ما در ارزیابی توانایی خودمان و توانایی عراق و دنیای حامیاش
دچار خطای محاسباتی بزرگی شده بودیم و جنگ را در موضع قوت پایان ندادیم. عراق هم
در ارزیابی مقاومت اولیه نیروهای ایران بسیار خطا کرد و به هر ضرب و زوری، نه خواب
تهران، که خواب تصرف آبادان را هم ندید.
جناب
سرهنگ! دو روز دنیا نمیارزد برای خوشایند قبیله سیاسیتان و تخریب دولت، وجدانتان
را زیر پا بگذارید و به راحتی، در دنیایی پر از اطلاعات و سند و مدرک، بخواهید
مردم را بپیچانید! ایستادگی خوب است، شناخت حد ایستادگی و توان جنگِ سخت خوبتر که
هیتلر و صدام نیز آنقدر ایستادگی کردند که نابود شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر