۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

از عکس امام تا راه امام


اول: تا قبل از آن که صدا و سیمای جمهوری اسلامی در بخش های متعدد خبری خود، تصویری مشکوک را از پوستر پاره شده بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی پخش کند، در هیچ خبر یا عکس یا فیلم یا حتی "شایعه"ای، چیزی درباره توهین به امام در جریان اعتراضات بعد از انتخابات دیده و شنیده نشده بود. در پی اقدام صدا و سیما در رد شدن از چنین خط قرمزی، که پیشتر حتی در به نمایش گذاشتن پلاکاردهای توهین آمیز اپوزیسیون خارج از کشور به هنگام سفر مقامات ایرانی رعایت می شد؛ تحریک احساسات مردم وارد فاز جدیدی شد که مجریان آن ائمه جمعه بوده اند؛ "امام جمعه تهران گفت: بايد براي جسارت به امام خون گريست ... امام جمعه قزوین گفت: توهين كنندگان به امام از سرنوشت صدام عبرت بگيرند ... امام جمعه شوشتر گفت: توهین به امام نشانه وجود فتنه است ...و امام جمعه ارومیه هم گفت: پاره کردن عکس امام، بي‌شرمي محض است و بايد با اين قبيل رفتارها به طور جدي برخورد شود ..."


دوم: اوایل مرداد ماه سال جاری نماینده ولی فقیه در سپاه در واکنش به سئوالی درباره شائبه دخالت سپاه در انتخابات به رغم نظر صریح امام در وصیت نامه شان، در توجیه این دخالت ها اظهار داشت: "باید شرایط صدور فرمان لحاظ شود"! ... جالب است بدانید امام "مطلقا" و "اکیدا" دخالت نظامیان را در سیاست منع کرده بود؛ این چنین: "وصیت اكید من به قوای مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها است به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقا، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند" ... از آن روز تا به حال هیچ امام جمعه ای، هیچ صدا و سیما و فارس و کیهان و رسالتی، درباره مهجور ماندن و تأویل نص صریح "وصیت" نامه امام، که لابد با آن تاکیدهای موکد و مطلق، برای رعایت توسط آیندگان نوشته شده بود، لب از لب باز نکرده است!


سوم: گمان می کنید برای کسی که در جایگاه رهبری کاریزماتیک یک انقلاب بزرگ در فراز آخر وصیت نامه اش بابت "قصور در خدمت به مردم" عذرخواهی می کند؛ "عکس" مهم است یا "راه"؟


چهارم: گمان می کنید ایده "بر نیزه کردن قرآن" در جنگ با خودِ قرآن ناطق (*)، کی به خیال عمروعاص آمد؟ وقتی که داشتند پیروز می شدند؟

*

(*) علی علیه السلام را "قرآن ناطق" نیز می نامند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر