صاحب تعویض روغنی دو روزنامه محلی بندر را که دست من دید، خواست ورقی بزندشان که تیتر اول هر دو، به آب انداختن نخستین کشتی اقیانوس پیمای ایران به آب در بندرعباس بود. تا کارگر تعویض روغنی، کار سرویس زانتیای مشتری جوان قبلی را که با عینک دودی زیر باد کولر در اتاق نشسته بود، انجام دهد، من هم توی دفتر نشستم تا نوبتم برسد ... مرد اظهار خوشحالی می کرد که ایران توانسته کشتی بسازد. گفتم: "کره جنوبی کشتی با هفت برابر ظرفیت این کشتی را ده ماهه تحویل می دهد و این کشتی که ما ساخته ایم، آن هم با موتور خارجی و زیر نظر لشگری از مهندسان خارجی، شش ساله ساخته شده، قرارداد ساخت کشتی مال سال 79 و تاریخ تحویلش باید سال 83 بود نه 88". گفت: "خوب است که شروع شده"، گفتم: "کشتیرانی نمی تواند شش سال منتظر یک کشتی کوچک باشد و روی حال و هول کشتی سازهای وطنی حساب باز کرد که حالا کی سفارش را تحویل بدهند و کی تحویل ندهند". گفت: فکر می کنی ما چرا نمی توانیم؟ ... آن مرد جوان زانتیا سوار رفت. مرد رو کرد به من و گفت: "تا همین چند وقت پیش هیچ نداشت؛ با قایق رفت دنبال قاچاق؛ اول موتور خرید، بعد وانت و حالا زانتیا. ازش هم که می پرسی "الان چه کار می کنی؟" می گوید: "کار مال تراکتوره""!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر