شورای هماهنگی راه سبز امید بیانیه ای به مناسبت 22 خرداد صادر و اعلام کرده: "شورای هماهنگی راه سبز امید برای پاسداشت همه آنانی که در این روز به پای صندوق های رای آمدند تا کشور را از بلیه دروغ و خودکامکی رهایی بخشند و در دوسال گذشته در پی رای گمشده خویش هر هزینه ای را بجان خریده اند وهم چنین قدردانی ازمقام عزیزانی که در این مسیر به شهادت رسیدند، از راهیان سبز امید دعوت می کند در این روز به یاد زنجیره سبز امیدی که میدان راه آهن را به میدان تجریش پیوند داد در سکوت مطلق وبا رعایت موارد زیر دست به راهپیمایی در پیاده روهای خیابان ولی عصر حد فاصل میدان ولی عصر تا میدان ونک بزنند و در ساعت ده همان شب بر روی بامها ندای الله اکبر سر دهند ... سکوت مطلق در طول برگزاری راهپیمایی حاکم خواهد بود. به هیچ شعاری پاسخ داده نشود و از هر گونه اقدامی که به خشونت طلبان بهانه برای انجام اقدامات غیر قانونی و ضد انسانی می دهد خود داری شود و رأس ساعت ۸ همه متفرق شوند". (+)
.
*
اول – اعتراض های خیابانی بیست و پنج بهمن 89 در بهترین زمان ممکن به همگان ثابت کرد که جنبش سبز زنده است. قریب چهارده ماه بعد از کلی هیاهو برای یک راهپیمایی به شدت سازماندهی شده در نه دی 88، جنبش سبز ثابت کرد هنوز توانایی یک مانور پر هیبت خیابانی را دارد. نه دی به عنوان یک لشگرکشی خیابانی بسیار مورد مِهر قرار گرفته بود؛ از وارد کردن اش به تقویم رسمی و نامگذاری کردن میدان و خیابان به نامش گرفته تا ساختن مجسمه و چاپ تمبر و نشریه به اسمش. در کنار این نزدیک به دو سال از سرکوب هر نوع اعتراض گذشته بود؛ بیست و پنج بهمن را کسانی آفریدند که از عاقبت احتمالی کار خود خبر داشتند. بیست و پنج بهمن ناگهان آن بنای آرایش شده ی رفیع ِ "مرگ فتنه سبز" را فروپاشید که اگر چنین نبود، میرحسین و کروبی الان اسیر نبودند، کج دار و مریز تحمل می شدند
.
دوم – "چشم اسفندیار" جریان سرکوب "آگاهی" است؛ میرحسین هم به این مهم فراوان تاکید داشت. بعد از 25 بهمن و در اوج، جنبش سبز باید با مانور خیابانی ِ صرف خداحافظی می کرد. آگاهی بخشی نه فقط در تهران، که در شهرستان ها، و نه فقط در شهرها، که در روستاها هم باید تبدیل به اولویت نخست جنبش سبز شود. لشگرکشی خیابانی از آن نوع که بیانیه فوق به آن دعوت کرده، این مهم را دنبال نمی کند؛ لااقل در اولویت نخست خود. ایران فقط تهران نیست و حتی تهران فقط "ولیعصر تا ونک". این که مردم باید از "چه چیزی" آگاه شوند باید مورد توجه قرار گیرد و این که "چگونه". برای آگاهی رسانی نباید به اینترنت متکی شد که دستش همیشه زیر ساطور نظام است. همچنین تنها حدود یک دهم مردم ایران دسترسی به اینترنت دارند؛ باید راهی به درون همه خانه ها یافت. مشکلات اقتصادی خانواده ها با سرعتی خیره کننده در حال افزایش است؛ باید در کنار آگاهی بخشی به مردم درباره علل این معضلات اقتصادی حتی راه های مدیریت اقتصادی به خانواده ها نیز آموزش داده شود؛ مساله ای که ذهن بسیاری از مردم کم درآمد را به شدت مشغول کرده آنچنان که سایر اولویت ها را از یاد برده اند. شوون اخلاقی مبارزه و اعتراض باید مورد توجه باشد. دوری از خشونت و دروغ و هیجان زدگی مفرط که برخی از حامیان جنبش سبز به طور واضحی گرفتار آن هستند، باید "آموزش" داده شود ... هیچکدام این ها با مانور خیابانی ِ تنها محقق نمی شود.
.
.
.
.
.
.
فائزه در گودر نوشته:
پاسخحذف"به نظر من آموزش روش های مبارزه بدون خشونت در اولویت هست. کاش یه نفر کتاب جدید جین شارپ رو ترجمه می کرد ولی تا اون بیاد همین کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی هم عالیه. ما سازماندهی نداریم، نمی دونیم چیکار می کنیم. واکنشی هست رفتارهامون. جین شارپ تو مصاحبه با بی بی سی گفت مبارزه بدون خشونت شکست نمی خوره مگر وقتی که مبارزین روش ها رو بلد نیستن"
نیما 1984 dust & trash در گودر نوشته:
پاسخحذف"آیا شارپ با شرایط ایران آشنا است؟
با اجازتون توضیح بدم که من مخالف مبارزه خشونت آمیز در ایرانم، ولی چنین سوالی در فضای امروز اینترنت نیاز به توضیح داره"
فائزه در گودر نوشته:
پاسخحذف"من نمی دونم آشناست یا نه ولی می دونم کشورهای زیادی رفته از برمه تا چین. و یه سری اصول و مبانی برای طراحی مبارزات مطرح کرده. من فکر می کنم این اصول در همه جای دنیا قابل پیاده شدن هستن"
freedom freedom در گودر نوشته:
پاسخحذف" این تاکید بیجا روی بی خشونت بودن مبارزه جز ذلیل شدن بیشتر تو ایران نتیجه ای نداره"
فائزه در گودر نوشته:
پاسخحذف"جناب فیری دام نه اینکه الان مردم کرور کرور برای مبارزه مسلحانه صف کشیدن!!! من نمی دونم شما چرا اصرار داری واقعیت کشورتو نبینی؟ اینجا ایرانه، مردم برای مبارزه بی خشونتش هم حاضر نیستن بیشتر از یه حدی هزینه بدن. دیدن این تو جامعه، چشم جهان بین نمی خواد فقط کمی واقع بین باشید"
سلام
پاسخحذفراه حل های پیشنهادی من را در این زمینه ببیندید. خوشحال می شوم اگر وبلاگ خودتان منتشر کنید تا فراگیرتر شود و بتوانیم به عنوان یک راه حل از آن ها استفاده کنیم.
http://rahenoo.blogspot.com/2009/10/blog-post.html
یک ایمیل:
پاسخحذف"سلام آقاي معيني
... در مورد پست چشم اسفنديار
شديدا با شما هم نظرم
اما يه سوالي دارم واقعا از چه راههايي ميشه آگاهي بخشي كرد؟
با بحث و جدل كردن با آدمي كه تمام اطلاعاتش از دنياي اطرافش محدود ميشه
به دروغ هاي صدا وسيما و هر حرف و سخن ديگه اي رو دروغ و ساخته دشمنان
انقلاب ميدونه
يا بحث كردن با كسي كه منافعش داره از طريق حمايت از حكومت تامين ميشه
واقعا شما ادمي ديدي كه بياد اشتباه خودش رو بپذيره يا ادمي كه اعتراف
كنه موضوعي رو نميدونسته و حالا كه مثلا فهميده ميتونه صحيح تر اظهار نظر
كنه؟
يا مثلا كسي كه بپذيره براي نجات اينده اين مملكت و در واقع آينده خود ما
مردم نياز هست كه ادم كمي از وقتش رو بزاره براي مطالعه يا پيگيري مساي
سياسي و اجتماعي
اگه ديدي به ما هم بگو ... "
سلام
پاسخحذفمن در اون پست مورد نظر طرح مساله کرده ام و البته اولین نفری نیستم که این کار را کرده! در باره چگونگی اون باید بحث بشه. میرحسین بارها از لزوم نزدیک شدن جنبش سبز به توده ها گفته و نوشته بود؛ معلمان، کارگران، روستاییان. متاسفانه این مساله ظاهرا جدی گرفته نشده. یک دلیل عمده اش برمیگرده به این که بسیاری از دوستان ناخودآگاه فضای دنیای مجازی رو معیار قضاوت قرار می دن. این اصلا درست نیست. بعد از 25 بهمن و در اوج باید از مانورهای خیابانی خداحافظی می شد که نشد. الان هم با راهپیمایی سکوت در 22 خرداد شرایط باز داره به سمت خیابانی شدن جنبش پیش میره ... تجربه انقلاب سال 57 باید مورد توجه باشه که به نظر من مهم ترینش توزیع خانه به خانه اخبار و پیام ها بود
*
حتما کسانی هستند که تغییر می کنند. به دور و بر خودمان که با حوصله نگاه کنیم؛ خواهیم یافت. صبر را نباید از کف بدهیم