۱۴۰۱ مهر ۲۷, چهارشنبه

«جرئت نفس كشیدن نداشتند»

  


اسدالله علم (وزیر دربار) در یادداشت‌های ۱۷ خرداد سال ۵۵ خود ماجرای عجیبی را نقل می‌کند از روند تلاشی که کرده بود تا شاه را از اصرار به محاکمه ۱۳ عامل حمله به کنسولگری ایران در ژنو منصرف کند. مبنای مخالفت عَلم این بوده که این محاکمه عملا تبدیل به تریبونی بی‌نظیر برای مهاجمان مقابل رسانه‌های غربی می‌شود و در صورت مجرم شناخته شدن هم، دادگاه سوئیس مجازات سنگینی تعیین نخواهد کرد. شاه بالاخره کوتاه می‌آید و استدلال وزیر دربار را می‌پذیرد.

 

علم نتیجه را به وزارت‌خارجه اطلاع می‌دهد. او نوشته: «دستوراتم را به ژنو و به وزارت خارجه دادم. گویی بهشت را به آنها داده‌ام. چون این بدبخت‌ها هم مطلب را احساس كرده بودند منتها چون امر صادر شده بود، جرئت نفس كشیدن نداشتند. با آن كه نتیجه‌ی كار را می‌دانستند، منتها آن‌قدر ضعیف و مستضعف هستند كه جرئت حرف زدن نمی‌كنند و در نتیجه كار به ضرر كشور تمام [می]شود.»

 

 

واقعیت این است که "انسداد سیاسی" پیش از سال ۵۶، صرفا در قالب سرکوب و تحدید آزادی "مخالفان" بروز نکرده بود؛ سر افراد "داخل نظام" هم کوبیده شده بود؛ شاه تحمل "نه" نداشت و "اسدالله علم" استثنا غریبی بود که گاهی جرئت می‌کرد ساز دیگری بزند.

 


 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر