یادداشت اخیر میرحسین موسوی بر ترجمه عربی بیانیههای جنبش سبز (اینجا) بسیار واکنش برانگیز بوده است؛ کسانی در تکریم و البته کسانی در محکومیت آن نوشتهاند. برخی واکنشهای مخالفان را در این پیوند میتوانید بخوانید.
با این همه در واکنشهای مخالفان عموماً رد و اثری از این سه مقوله نیست:
اول) شائبه موروثی شدن رهبری نظام
دوم) مسئله تشکیل سه گردان از اشرار و اراذل توسط سردار همدانی برای "سرکوب فتنه" که میرحسین موسوی در این نوشته به آن اشاره کرده است (سردار همدانی بعد از وقایع سال 88 خود گفته بود: «۵ هزار نفر از کسانی که در آشوبها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی و در منزلشان کنترل میکردیم. روزی که فراخوان میزدند اینها کنترل میشدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد اینها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سر و کار دارند را پای کار بیاوریم... عاشوراى٨٨ همین سه گردان غائله را جمع کردند.»)
سوم) ابقای دیکتاتوری آلاسد در سوریه زیر لوای "دفاع از حرم" که مورد انتقاد میرحسین موسوی قرار گرفته (البته سردار قاسم سلیمانی پنج سال پیش گفته بود: «دوستانی در سطوح عالی داخل و خارج کشور بودند که میگفتند وارد موضوع سوریه و عراق نشوید و محترمانه از انقلاب دفاع کنید. یک نفر گفت یعنی ما برویم از دیکتاتور دفاع کنیم؟ که رهبری فرمودند وقتی به کشورهایی که با آنها ارتباط داریم (آیا) نگاه میکنیم چه کسی دیکتاتور است و چه کسی نیست؟ ما مصالح را نگاه میکنیم.»)
درک دلایل سکوت در این سه موضع احتمالاً در شناسایی مواضع انقلابی-سیاسی-اخلاقی جریان مخالف روشنگر باشد.
مرتبط: گزارش «واکنشهای توئیتری به متن نگارششده توسط میرحسین موسوی چه بود؟»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر