۱۴۰۰ مرداد ۹, شنبه

لعنت و واقعیت


 

اول) شهردار تهران (پیروز حناچی) اعلام کرده که «در راستای نگاه شهرداری تهران مبنی بر پاسداشت و حفظ سرمایه‌های انسانی و اجتماعی در جای‌جای شهر، موزه دکتر حسن حبیبی سیاستمدار، پژوهشگر و متفکر معاصر که عمری در مسیر توسعه فرهنگ این مرز و بوم تلاش نمود؛ با همکاری همسر گرامی ایشان در بوستان قلمستان محله باغ فردوس به بهره‌برداری رسید.»

 

دوم) حسن حبیبی وزیر ارشاد دولت موقت بود، جز اولین‌ تدوین‌کنندگان قانون اسای جمهوری اسلامی، سپس نامزد مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاست‌جمهوری، وزیر علوم و دادگستری دولت میرحسین موسوی، عضو هیئت بازنگری قانون اساسی (سال 68)، معاون اول رئیس‌جمهوری در هر دو دوره ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی و دوره نخست دولت خاتمی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام تا پایان عمر.

او بهمن سال 91 در 76 سالگی درگذشت.

 

سوم) سیاهه سمت‌های مرحوم حبیبی به راحتی موید دایره وسیعی از خاطرات و رازهایی است که او در سینه داشت. با این حال شفیقه رهیده (همسر مرحوم حبیبی) در کتاب "دیدار در پاریس" (بخشی از خاطرات حبیبی از امام موسی صدر) درباره سرنوشت خاطرات و دست‌نوشته‌های حبیبی گفته است: «کار خاصی آقای دکتر کرد که شاید ما به یک سری از چیزها دسترسی نداشته باشیم. شاید ده، پانزده روز قبل از فوتش تمام کاغذهایی را که در خانه بود، برد. محافظ اصلی‌اش که همیشه همراهش بود، به من گفت یک دستگاه خردکن گرفت و شاید صد کارتن کاغذ و کتاب را نگاه می‌کرد، ورق می‌زد ساعت‌ها و می‌گفت که بگذار در خردکن و خردش کن، تا از بین برد. این اواخر خیلی به ایشان اصرار کردند که چیزهایی بنویسید، می‌گفت که یا آدم باید دروغ بنویسد تا اتفاق خاصی بیرون نیفتد، اختلاف ایجاد نشود و گرفتاری برای کسی ایجاد نشود، یا اگر واقعیت را نوشتی، بعد دیگر تکفیر می‌شوی و خلاصه اگر زنده بودی که ممکن است به بد و بلا گرفتار شوی، اگر هم مرده باشی که لعنت برایت می‌فرستند. نوشتن این مطالب چه فایده‌ای دارد؟ البته به صورت خاطرات، ما یکی دو تا دفترچه پیدا کردیم، ولی چیز زیادی ندارد، مربوط به دوره‌های اول انقلاب است.»

این ترجیح خوشی "تکفیر نشدن" و "ایجاد نکردن اختلاف" بر "تقریر واقعیت"، احتمالا دینی است از "تاریخ" و "آگاهی ملت" که مرحوم حبیبی بر دوش برده‌اند.

در هیچ کجای دنیا کسی از دولتمردان انتظار رازگشایی بی‌محابا نداشته است؛ افشای بی‌موقع بسیاری از رازها تا مدت‌ها ممکن است ثبات و صلح را در هم بریزد اما "نابودی ابدی خاطره‌ها" جز این است. یادداشت‌های مرحوم هاشمی رفسنجانی (که امسال یادداشت‌های سال 77 آن – 23 سال قبل) منتشر شد، بسیاری از زوایای تاریک تاریخ این کشور را روشن کرده است کما اینکه یادداشت‌های اسدالله علم (وزیر دربار محمدرضا شاه) چشم‌های علاقه‌مندان تاریخ و محققان چرایی و چگونگی رویدادهای منتهی به انقلاب را روشن ساخت. از این شمار، البته بسیارند. شاید به دلیل اهمیت فهم و تحلیل رویدادهای گذشته است که در کشورهای توسعه‌یافته، بسیاری از اسناد پس از دوره‌ای معین از حالت محرمانگی خارج می‌شوند و در اختیار عموم و محققان تاریخ قرار می‌گیرند. البته کسانی که از غباراندود ماندن گذشته و و تعبیرهای سوداگرانه و تاکتیکی از تاریخ منتفع می‌شوند، در برابر درخواست برای "تقریر حقیقت و واقعیت" مقاومت خواهند کرد!

اقدام شهرداری تهران در زنده نگاه‌داشتن یاد مرحوم حبیبی شایسته تقدیر است ولی همزمان باید همه دولتمردان بدانند به اعتبار وکالتی که از مردم برای تدبیر امور مملکت داشته‌اند، باید پیه لعنت و تکفیر را در ازای منهدم نکردن مستندات و "واقعیت"ها بر تن بمالند.

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر