📝 اولین جداول از لایحه پیشنهادی
دولت برای بودجه استانها در سال آینده از کاهش بودجه همه استانها نسبت به سال 97
حکایت دارد؛ از 35درصد (کمترین کاهش نسبت به بودجه 97 برای بوشهر) تا 79 درصد (بیشترین
کاهش برای چهارمحالوبختیاری). درهرکدام از 31 استان که باشید، استانتان با کاهش بودجه در سال آینده
مواجه است. البته هنوز مانده تا جداول تصویب و تبدیل به قانون شوند اما در این میانه،
مسئلهای هست که به نظر میرسد فارغ از توجه به شرایط از موضعی کلیتر، میتواند
جامعه را دچار تنش ناشی از رفتارهای عموما کوتهبینانه نمایندگان در مجلس سازد؛
مسئلهای که به راحتی میتواند همه کشور را درگیر خود سازد.
🔘 همکار سابق و دوست عزیزم،
آقای یوسف ناصری، در شماره اخیر هفتهنامه پیام زنجان، در یادداشتی زیر عنوان «نقش
نمایندگان مجلس در تخصیص میزان بودجه استان چیست؟» از جمله نوشته است:
▫️ «سوال از نمایندگان
استان در مجلس این است که چقدر تلاش کردهاند تا بتوانند بودجه استان را حداقل در
مقایسه با بودجه سال قبل بالا ببرند؟»
▫️ «حتما در
نگاه دولت، وضعیت مردم زنجان خوب بوده که نیاز به بودجه بیشتری نبوده است؟! یا اینکه
نمایندگان و مدیریت عالی استان آنگونه که باید نتوانستهاند از قدرت چانهزنی خود
برای دریافت بودجه بیشتر استفاده کنند؟!»
▫️ بودجه ]فلان
استان[ از رتبه 27 در سال جاری، به رتبه 20 رسیده است؛ «این یعنی نماینده منطقه
توانسته از عهدهی وظیفه خود برآید»
▫️ «نماینده
مجلس حتی شده مقابل دفتر رئیس سازمان برنامه و بودجه و مجلس بخوابد تا بتواند
بودجهای در شأن مردم حوزه انتخابیه خود دریافت کند»
▫️ «باید به نمایندگان
یادآور شد که مردم، جهت تلاش برای داشتن استانی پیشرفته و توسعهیافته به ایشان رأی
دادهاند و دخالت در انتصاب این مدیر و آن مدیر و رفتارهای پوپولیستی مد نظر نبوده
است.»
📝 ماجرای پارادکسیکال و
دشواریسازی است؛ پرهیزدادن نمایندگان از رفتارهای عوامفریبانه در عین تشویقشان
به خوابیدن مقابل سازمان برنامهوبودجه و مجلس - در حالیکه سال آینده انتخابات
مجلس برگزار میشود و بدون همین توصیهها هم نمایندگان از ماهها قبل بر حجم «شوآف»های
خود افزودهاند - احتمالا هیچ کمکی به بهبود اوضاع نمیکند، اگر نگوییم همزمان هم
بر توهمات نمایندگان و حجم بدهبستانهای آلوده بین دولت و نمایندگان میافزاید و
هم بر ناامیدی و نارضایتی مردم.
دو مسئله هست که
در مواجهه با لایحه بودجه سال آینده، و بالاتر از آن: در مواجهه با «آینده کشور»،
باید مد نظر باشد.
🔹 1) هزینههای دولت بهخصوص
به مدد درآمد شایان نفتی در دوره هشتساله ریاستجمهوری محمود احمدینژاد رشد بسیاری
کرد. صدها پروژهی کلنگخورده نیمهکاره در کنار استخدام هزاران نفر به طور رسمی
در بدنه دولت و گاه بدون طی مراحل قانونی، همچنان هزینههای بسیاری را بر کشور تحمیل
میکند. روند رشد هزینههای جاری دولت، در دولت کنونی نیز ادامه داشته است. این
روزها مدام با گزارشهایی مواجه میشویم که نشان میدهد بیش از 90 درصد بودجه مصوب
و تخصیصیافته سازمانها صرفاً تبدیل به حقوق کارمندان و هزینههای جاری میشود تا
سازمان مربوط، با کمتر از 10 درصد بودجه باقیمانده، به اجرای وظایف خود بپردازد!
شروع کاهش بهای نفت از سال 93 در کنار سختگیریهای دولت عهدشکن ِ ترامپ علیه
تجارت و اقتصاد ایران، شرایطی را فراهم کرده که فراتر از «شوخی» و گزافهگویی،
کشور را دوباره بر لبه پرتگاه ببینیم. رشد نارضایتی عمومی در کنار تردیدهای جدی در
کارآمدی نظام تصمیمگیری کشور، شرایط بسیار خطیری فراهم آورده که سوختن تر و خشک
را، با هم، خبر میدهد. شرایط (بهحق یا ناحق)، شرایطی جنگی است؛ اینک وقت تشریکمساعی
برای کاستن از هزینهها و صرفهجویی است. مجلس معالاسف گرفتار آفت خانهخرابکن
«حامیپروری» از راه اتصال به منابع عمومی و معامله با کلیدداران انبار نفت (به
خصوص در دولت) است. بسیاری از نمایندگان را لذتهای کوتاهمدتِ نمایندگی، مسخ
کرده و ناگفته پیداست، «دوربینی» و «فرابخشی» بودن و دیدن همه ایران (نه فقط حوزه
انتخابیه) اولویتهای بسیاری از آنان نیست. با نزدیکشدن موعد انتخابات (زمستان
98)، اوضاع به مراتب بدتر هم خواهد شد. نزاع نمایندگان بر سر تصاحب غنیمتها و یا
گماردن دستنشاندگان و وفاداران، بر صدر و ذیل دستگاههای دولتی، سواد و کارآمدی
را از یادها برده است و نتیجهی محتوم، «ویرانی» است!
🔹 2) سرمایه اجتماعی
سامانه سیاسی حاکم، آسیبی جدی دیده است. این آسیب بعد از ناآرامیهای خیابانی دیماه
سال گذشته و در پی آن گرانی فزاینده، تشدید شده است.
التفاتِ مؤمنانه
به دو نکته بالا، تحریک خواسته و ناخواسته نمایندگان را به عوامفریبی از راه شوآفِ
«گرفتن پول اضافی برای حوزه انتخابیه» متوقف میکند. این البته انکار تلاش برای
تأمین «بودجهی درستِ کار ِ درست»، با توجه به اقتضائات اقتصادی جاری کشور، نیست.
در این میانه چیزی به عنوان «بودجهای در شأن مردم حوزه انتخابیه» رهزن است اگر
نگوییم «بیمعنی» است. وقتی درآمد کشور کم شده، حکمت آن است که «خرج» آهستهتر
شود. «شأن» انسانِ خردمند، درک تغییر شرایط و تغییر بهموقع رفتار است.
طبیعی است دستور
این یادداشت، تأمل در چرایی و چگونگی رسیدن به این اوضاع رقتانگیز (و دشمن
شادکُنِ) اقتصادی نیست؛ مسئله ما، حالا لزوم مسواک زدن نیست؛ به هر دلیلی مسواک
نزدهایم و بسیاری از دندانهایمان را کِرم و فساد خورده است. واضح است: چارهی
اکنون، حتماً تجویز قند و شکلات بیشتر نیست. ▪️
🔶 @mmoeeni1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر