نمیشود
مدافع «پاکدستی» باشی و «شاهزاده رضا پهلوی» چراغ امیدت باشد مگر آنکه هیچ انتخاب
دیگرای بهعنوان آلترناتیو نداشته باشی. واقعیت این است - بهدلایل مختلف - اپوزیسیون
قَدری علیه نظام شکل نگرفته و جریان اخیر براندازی، «ناچار» به احیای «نوستالژی
پهلوی» و امیدبستن به چنین فردی شده است.
نزاعی
که اکنون باید جریان براندازی (حامی پهلوی) بابتاش تصمیم بگیرد نزاع بین «واقعگرایی»
و «نوستالژی» است. اصرار دوباره و آشکار بخشی از این جریان به گرفتن پول از دونالد
ترامپ برای مبارزه، شاید مشکلات مالی و شخصیشان را، تازه بعد از چراغ سبز رئیسجمهوری
غیرعادی آمریکا، حل کند ولی به وجههی کل جریان براندازی - که زیر یوغ دلارهای ِ
ترامپ عهدشکن میرود - آسیب خواهد زد. وقتی این رویه ادامه دارد، کمتر تردیدی باقی
میماند که سلسلهجنبان براندازانِ سلطنتطلب، ارادتی جدی، فوری و دائمی به آبرو و
وجهه، و ایمانی به پایگاه اجتماعی خود ندارد.
این
فرصتی برای نظام است که مدبرانه موانع کارآمدی سازمان اداری خود را برای ارتقای
سطح زندگی مردم برطرف کند. این فرصتها همیشگی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر