💵 اول) «مزدور
پروری» مولفه قدرت ما در جهان و منطقه است. از حزبالله لبنان گرفته تا شیعیان رو
به تزاید در نیجریه، و بسیاری دیگر، سهمی از جیب و سفره همه ما دارند. همین چند
وقت پیش یک زن لبنانی حامی حزبالله لبنان، در شبکه افق (برنامهای که اجرای آن را
نادر طالبزاده بر عهده داشت) واضح و روشن گفت: «ما به خاطر ایران خیلی کارها کردیم
... میخواهم به خانواده ایرانی بگویم اگر یک لقمه از سر سفره شما کم میشود برای
غریبه نرفته، برای کسی رفته که سپاه شما در بیرون از کشور است.»
مُزدور
کسی است که در قبال حمایت و «مُزد»ی که از ما میگیرد، به نفع ما و دوستانمان، یا
به زیان دشمنان یا دوستان ِ دشمنانمان، کاری انجام میدهد. این نوع از تجارت در
قالب «خرید خدمت»، عمری بسیار طولانی دارد. دولتهای مدرن نیز، با هر ادعا و شعاری،
به تلویح و تصریح، کم و زیاد، از اتخاذ این شیوه دور نبودهاند. در کشورهای متکی
به رانتهایی که دولت و مردمانش در «کاشت» منابع آن نقشی نداشتهاند و صرفا مشغول
«برداشت» بودهاند (عین نفت در ایران ِ ما)، «خرج کردن» به مهمترین و نخستین
سازوکار «دولت»ها تبدیل میشود؛ خرج کردن برای مزدوران برای قوی شدن هم به همین
ترتیب، تبدیل به یک «مهم» میشود (این چرخه، توجه به اساسیترین کارکرد اقتداری
دولت مدرن را که «قدرت ایجاد پایه درآمدی متنوع» است، مدام به تاخیر میاندازد).
💵 دوم) وجود
رابطههای بدبختیآور «سیاسی – اقتصادی» وقتی مورد توجه قرار میگیرد که به «سفت»
میخوریم؛ دلخواه ما، دلخواه قدرتهای مستکبر و خودخواه دیگر نمیشود. بعد نفت
ارزان میشود، یا ارزان نمیشود بلکه نمیتوانیم بفروشیم و پولاش را خرج کنیم،
تورم بالا میگیرد، پرداخت حقوقها عقب میافتد، مردم خشمگین و عصبی و ناراضی میشوند.
تازه در این میانه، گروهی فراملّی از راه میرسد که میگویند آمده راه مواجب تروریستها
را (به تعبیر خودشان) بگیرد و مثلا مقابله با «پولشویی» را عَلَم میکند. چون پایه
درآمدی متنوع نداریم، چون اقتصاد مضمحلِ فسادزده داریم و چون دوست استراتژیک که در
مواجهه با قدرتهای عظیم اقتصادی اهل ایثار باشد و طرف ما را بگیرد، نداریم، به
راحتی «پولشویی» تبدیل به چشم اسفندیارمان میشود؛ پولشویی به خودی ِ خود، مذموم
است، میچسبانندمان به آن، به یک نکوهیدهی ابدی! مای مضمحل ِ فسادزده نتوانستهایم دنیا را سر
عقل بیاوریم که با قواعد ما بازی کند، حالا ناچاریم یا قواعد آنها را بپذریم، یا
اضمحلال و نارضایتی بیشتر را تحمل کنیم. حالا که فهمیدهایم «مردم» ناراضیاند
اوضاع خرابتر شده. طوری هم حرف میزنیم که انگار پولشویی خوب است و «دشمن» میخواهد
اینطوری مستضعفان عالم را که ما هوایشان را داریم، زمین بزند! توجه نمیکنیم اصل
ِ ماجرا «پولشویی» نیست، اصل ماجرا این است که دنیا به قاعده دلخواه ما نیست، خطکشهای
ما برای جیب مردم و برای اعصاب مردم ِ اکنون، مدام گران تمام میشود؛ آیندگان که هیچ!
حتی وقتی میگوییم: «ما خودمان بلدیم چطور توی دهن پولشو بزنیم، شما فرنگیها را
سَنهنَه؟» لابد حواسمان هست که «فساد» تا خرخره بالا آمده و خودمان هم طبیعتاً
نمیتوانیم به این ادعاها، دلخوش باشیم.
💵 سوم) دقت
کنیم؛ معلول جای علت ننشیند، صورت مسئله را درست بخوانیم؛ مسئله این نیست امروز زیر
بار قواعد FATF برویم یا نه، مسئله این است که نرفتن زیر
بار آن، بار معیشت مردم را سنگینتر میکند، سطح زندگی مردم را (شامل قاطبه مردم؛
اعم از اینکه در راهپیمایی شرکت میکنند یا نه) بدتر از آنچه هست و بوده، میکند،
«دنیا قاعده ما را قبول ندارد» و مولفهی قدرت ما، دارد به ضد خودش تبدیل میشود.
کسانی که مخالف قبول قواعد FATF هستند، لزوما موافق پولشویی نیستند، نگران آن
مولفه قدرتاند («مزدور پروری»)، نگران علنی شدن دستان خالی در تقابل و مواجهههای بینالمللی
اقتصادی و سیاسی؛ اینها باید بپذیرند بعد از 40 سال نتوانستهاند آن قدر قوی باشند
که دنیا را متقاعد کنند تا قاعده بازی را ما بنویسیم. البته که 40 سال، زیاد نیست.
ما حتی زمین بازی را بد انتخاب کردیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر