۱۳۹۷ آبان ۱۹, شنبه

⚫️ وقتی «دور زدن» افتخار می‌شود




هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که ما و کشورمان، برگزیدگان ِ بی‌بهانه خدا باشیم؛ آن‌طور که هم حال دنیامان خوب باشد و هم حال آخرت‌مان خوش.  مثل همه انسان‌ها و مثل همه کشورها، برای چیره شدن بر مشکلات متنوع و فزانیده، به دانش و تجربه دیگران نیاز داریم لااقل تا وقتی که گمان نمی‌کنیم مردم ِ «کره شمالی» ِ کمونیست، آن‌طورها هم زندگی بدی ندارند!

این یک واقعیت است؛ شرایط ایران ِ ما عادی و نُرمال نمی‌شود که نمی‌شود؛ چهل و چند سال، وچه بسا خیلی بیشتر است که در صفحه اول روزنامه‌های دنیا جا خوش کرده‌ایم و این‌ها همه، نشان «بگریز از ایران» به مخاطب ِ اهل دانش و تجربه مخابره می‌کند. نفتِ بسیار داریم اما ذخایر سرانه نفت‌(میلیون بشکه به هزار نفر)مان خیلی کم است؛ چون جمعیت زیادی داریم و البته کسانی را  داریم که با همین نفتی که هیچ نقشی در «کاشت» آن ندارند، کمر همت به اصلاح امور منطقه و جهان بسته‌اند و ناگزیر، بی‌شبهه و تردیدی، با کسان دیگری هم که برای منطقه و جهان نقشه اصلاح دیگری دارند، سرشاخ می‌شوند. «تحریم» از همین جا زاده می‌شود و مدام در مدام ادغام کشور را در اقتصاد بین‌الملل، به تاخیر و تعویق‌های مکرر می‌اندازد. محصول  این فرایند، تبدیل «دور زدن» به افتخار ملی و «جنگ» به قُوت روزانه مردمی می‌شود که هر سال، فقیرتر می‌شوند تا مگر دنیا را اصلاح کنند و نمی‌شود که نمی‌شود. دزدانه و رندانه نفت می‌فروشیم، یواشکی و نیمه‌های شب تجارت می‌کنیم و هنوز نمی‌خواهیم باور کنیم که وقتی اداره دنیا به قواعد ما تسلیم نیست، چه بسا راه به «ترکستان» می‌بریم اگر فی‌الحال همان‌جا نباشیم! همه بازسازی‌های گاه و بی‌گاه اقتصادی نیز معطوف به تنوع‌بخشی به «دور زدن» است و شعار «خودکفایی» که در همه این سال‌ها، منابع آب و خاک کشور را به یغمایی چندین و چند ده ساله برده است. دعوای اصولگرا و اصلاح‌طلب و برانداز، دعوای سفره نفت است و سهم از سفره نفت. همین براندازها که بی‌اسم مستعار سر سفره نیستند، هیچ سندی به دست نمی‌دهند که دغدغه‌شان، سهم‌شان از سفره‌ای نیست که حالا دست‌شان از آن دور است. همین دور باطل «مفت‌خوری» برای اصلاح امور مملکت و منطقه و جهان است که آینده روشنی نمی‌سازد و افق‌ دیدهامان را به نوک‌دماغ‌هامان چسبانده و دنیای رویاهامان را حقیر کرده است.

خوان پابلو آلفونسو، از بنیانگذاران اوپک، 42 سال قبل به نویسنده کتاب «معمای فراوانی» گفته بود: «نفت، مدفوع شیطان است. ما در مدفوع شیطان غرق می‌شویم.»
اصل ماجرا همین است.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر