«امید
ایرانمهر» در صفحه 134 شماره 50 مجله اندیشهپویا، از فیلم «آیات فراموشی» چنان
روایتی نوشته که نادیده، «هلاک» فیلمات میکند ... از بس که داستاناش خوب است و
انگار، بهروز و نزدیک ...
...
«آیات
فراموشی» فیلمی تکاندهنده از یک کارگردان کمتر شناخته شده ایرانی است . فیلم علیرضا
خاتمی درباره پیرمردی است با حافظهای استثنایی که وقایع ریز و درشت گذشته را با
جزییات کامل بهخاطر میآورد اما از یادآوری نام آدمها عاجز است. او مسئول سردخانهای قدیمی و دورافتاده در حاشیه
قبرستانی بزرگ در یکی از شهرهای شیلی است. در پی برگزاری چند تظاهرات در شهری نزدیک
قبرستان، گروهی از ماموران پلیس، سردخانه را قرق می کنند تا کشتهشدگان تظاهرات را
مدتی در آنجا نگهداری کنند و بعد در گورهای دستهجمعی، بدون نام و نشان، و به قول
گورکن فیلم، «بدون هیچ داستانی» به خاک بسپارند. بعد از رفتن نیروهای پلیس، پیرمرد
جنازه دختر جوانی را پیدا میکند که از قضا موقع تخلیه اجساد از چشم ماموران دور
مانده است. پیرمرد تصمیم میگیرد که از این جنازه حفاظت کند و پیش از بازگشت پلیس،
او را طی مراسمی رسمی به خاک بسپارد. فیلم از اینجا به بعد بر بستر نوعی رئالیسم
جادویی روایت میشود که پر است از ارجاعات پیدا و پنهان به وقایع سیاسی و اجتماعی.
جایی از فیلم، وقتی که پیرمرد برای چاپ آگهی ترحیم دختر به چاپخانه میرود، متصدی
چاپخانه موقع تحویل سفارش میگوید به خاطر اینکه به تازگی انتخاباتی را پشت
سرگذاشتهاند، کاغذی نداشتهاند اما برای اینکه سفارش او به تعویق نیفتد، آگهی ترحیم
را پشت تراکتهای تبلیغاتی بازمانده از دوران تبلیغات چاپ کردهاند. وقتی پیرمرد
کاغذ را بر میگرداند، پشت آن نوشتهاند: «به شخص مناسب رای دهید. گذشته میگذرد.»
آیات فراموشی سرشار از نشانه و سمبول است. نشانههایی برای تاکید بر مسئولیتی جمعی.
مسئولیت یادآوری گذشته، بهیاد آوردن گمشدگان و مرثیهای بر نامهای مفقودی.»
مصاحبهای با کارگردان +
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر