🔹 اول: از
ابتدای سال تا کنون «حمایت از کالای ایرانی» بسیار تاویل و تفسیر شده است؛ ملایمترینهایش
تاکید روی کیفیت کالای ایرانی کردهاند؛ اینکه حمایت از کالای ایرانی باید مشروط
باشد به «با کیفیت بودن»اش، و تندترین تفسیرها در پی یافتن رد پای منافع سازمان اقتصادی
آن نهاد پُر یال و دُم و اِشکم ِ نظامیاند! دایره وسیع این تاویل و تفسیرهای توأم
با سوظن، موید آن است که «اعتماد» همچنان پیشنیاز عبور از اوضاع ناراست کنونی است
وگرنه چرا باید «حمایت از کالای ایرانی» چنین گرفتار اما و اگر شود وقتی «واقعا»،
بازار گرم اجناسی که مشابه داخلیِ هم دارند، تولیدکننده داخلی را زمینگیر کرده
است؟ حرف این است در دوراهی انتخاب بین کالای ایرانی و خارجی، اولویت ما باید «به
هر حال» کالای ایرانی باشد و این اقتضای «شرایط جنگی» است که در آن قرار داریم. اینجاست
که «مسئله اصلی» رخ مینماید؛ مسئله «چرا شرایط جنگی؟» است و نه «چرا باید از کالای
ایرانی حمایت کرد؟»؛ به بیان دیگر اگر باور عمومی، «عقلانی» بودن آن را بپذیرد،
خود به خود اقتضائات آن را خواهد پذیرفت که حمایت از کالای ایرانی، از آن زمره
است.
🔹 دوم: در
تحلیل اوضاع، با چند «واقعیت» روبروییم؛
الف:
اوضاع اقتصادی کشور نابسامان است؛ یک گزارش تازه نشان میدهد زیان 10بانک بزرگ
کشور، به 17هزار میلیارد تومان رسیده است. ارزش کل زیان بانک تجارت 2.5برابر ارزش
کل سهام این شرکت و زیان انباشته بانک صادرات به بیش از دوبرابر ارزش سهام این
بانک در بورس رسیده است. یعنی اگر سهامداران این دو بانک کل سهامها را هم بفروشند
باز هم قادر به پرداخت زیان انباشته این دو بانک نیستند. اطلاعات آماری دیگر در
مورد عملکرد بانکها نشان میدهد بانکهای ملت، پارسیان، سرمایه، اقتصادنوین،
گردشگری، دی، قوامین، ایرانزمین هم شرایط مشابهی دارند. بهطوری که براساس
اطلاعات ارائه شده در سامانه کدال مقدار زیان بانک ملت به 143میلیارد تومان و بانک
پارسیان به 350میلیارد تومان رسیده است. بانک پاسارگاد نیز از سال 94تاکنون هیچ
گزارش شفافی برای سهامدارانش ارائه نکرده است!
اوضاع
نظام بانکی البته یکی از شاخصهای اقتصادی، و البته از مهمترینهاست.
ب:
منافع جمهوری اسلامی در منطقه با منافع قدرتهای ثروتمند منطقه و جهان، دچار تزاحم
است. وقتی فرمانده ارشد نظامی کشور علیه نظام قانونی کشور دیگری بیانیه میدهد
(رجوع کنید به بیانیه سردار قاسم سلیمانی علیه دولت بحرین)، وقتی رییس حزبالله
لبنان به صراحت از تامین منابع مالی خود توسط جمهوری اسلامی سخن میگوید، وقتی
مقام پرنفوذ کشور از تلاش برای مهندسی انتخابات در عراق حرف میزند (رجوع کنید به
اظهارات دکتر ولایتی مبنی بر اینکه «ما اجازه نمیدهیم کمونیستها و لیبرالها در
عراق برنده انتخابات شوند»)، نمیتوان انتظار بیعملی از رقبا و دشمنان منطقهای و
فرامنطقهای داشت. آنان حتما نقاط آسیبپذیر کشور را - که اقتصاد در صدر آن است -
شناختهاند و بر سر راه رونق و بهبود حال آن مانعتراشی خواهند کرد.
ج: بسیاری
از ما باید باور کنیم «ملتی استثنایی» نیستیم، باید باور کنیم بودنمان منّتی بر
سر کائنات نیست؛ این مهم که محقق شد ناخودآگاه متوجه خواهیم شد کائنات آن طوری با
ما رفتار نمیکند که ما خوشمان بیاید! عمل ما، عکسالعمل در پی خواهد داشت.
اقتصاد ناکارآمد و گرفتار فساد سیستماتیک نمیتواند پشتیبانی و اتحاد ملی را برای
مدتی طولانی فراهم آورد. مقابله با فساد و ناکارآمدی، به لوازمی فراتر از شعار و صحنهسازیهای تکراری نیاز
دارد.
🔹 سوم:
بین علائق صریح ِ سیاسی فرامرزی و مقابلهجوییها و رونق اقتصادی، باید دست به
انتخابی نهایی زد؛ تجربه چند دهه اخیر نشان داده «اقتصاد اولویت نخست نبوده است».
در این بین حتما توجه خواهیم کرد که رشد نارضایتی عمومی به تبع ادامه شرایط ناگوار
اقتصادی، محصول ناگزیر کدام انتخاب خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر