از
علاقه و مسئله شخصی هم که بگذرم، به عنوان یک ناظر بیطرف و علاقمند به تاریخ نیز،
همیشه برایم سوال بوده که چرا بمباران زنجان (4 نوبت در بهمن سال 65) آنطور که شایسته
ابعاد آن باشد، مورد توجه رسانهها نبوده است؛ چرا هیچ نشان و یادبودی از آن در
شهر نیست، چرا اساسا خیلیها نمیدانند در این شهر، همین 31 سال پیش، مدرسه
بمباران شده، غیرنظامیانی کشته شدهاند و زندگیهایی برای همیشه تغییر مسیر داده؟
سود بیخبری از تاریخ، از بیخبری مردم از حال همدیگر، به جیب کدام منفعتطلبی
ممکن است که سرازیر شود؟!
سه سال
قبل که دستاندکار انتشار «فردای زنجان»
بودم، به مناسبت 28 سالگی این رخداد غمانگیز، از یک ماه جلوتر طرح گزارشی را تهیه
و تحویل همکاران ذیربط دادم که محصول آن یک گزارش تقریبا مفصل توسط خانم میناخانی
و یک گزارش کوتاهتر توسط خانم کریمیان بود.
متن
گزارش خانم میناخانی هنوز در صفحه فیسبوک نشریه هست: +
«بهمنماه
سال 65، سالی که سال سرنوشت جنگ نامگرفته بود، رژیم بعثی صدام، جنگ شهرها را شروع
کرده بود و سهم شهر زنجان از این ددمنشی، درحالیکه پدافند هوایی مؤثری نیز نداشت،
4 نوبت بمباران مناطق غیرنظامی بود که به شهادت 70 نفر منجر شد و ازاینبین، نیمی
از قربانیان، دانشآموزان مدرسهای در کوچه بینش (سعدی شمالی) بودند که هدف
بمباران قرارگرفته بود. ارتش عراق در زمان جنگ ایران و عراق، حملات بسیاری را به
مناطق غیرنظامی و مسکونی انجام داد. ازجملهٔ این حملات، بمباران حدود 160 مدرسه
بود که به کشته و زخمی شدن شماری از دانشآموزان بیگناه انجامید. برخی از این
حملات، حملهٔ موشکی و برخی بمباران هوایی بود ازجمله در میانه، کرمانشاه، بهبهان،
بروجرد و زنجان. زمستان ۱۳۶۵ و در بحبوحهٔ جنگ ایران و عراق ارتش عراق به بمباران
چندین مدرسه در غرب ایران پرداخت. حدود ساعت ۱۳ روز ۲۰ دی ۱۳۶۵، موشکهای زمین به
زمین عراقی دو مدرسه را در بروجرد هدف قراردادند. این حادثه درست در هنگامی رخ داد
که دانشآموزان نوبت بعدازظهر این دو مدرسه سر صفهایشان ایستاده بودند. تعداد
کشتهشدگان این دو مدرسه، درمجموع ۶۰ تن بود. 12 بهمن ۱۳۶۵ هواپیماهای عراق دو مدرسه
مجاور هم در میانه، یکی دبیرستان دخترانهٔ زینبیه و دیگری دبستان فاطمه الزهرا(س)
را بمباران کردند. در این حمله، ۳۳ دانشآموز و یک خدمتگزار کشته شدند. بهمنماه
65، زنجان چهار بار بمباران شد: 2 بهمن، ساعت 12:40 (زینبیه، مدرسه راهنمایی نواب
صفوی و کوچه بینش، سیلاب، نبش خیابان جاوید)، 8 بهمن، ساعت 12:10 (قویوباشی،
نصرالله خان، کوچه ولایی (سعدی وسط))، 23 بهمن، ساعت 12 (کوچمشکی، پشت خیابان
بهار)، 25 بهمن، ساعت 12:30) دروازه رشت، چهارراه (جنب مخابرات).»
در این
میانه، فهیمه خضرحیدری در رادیو فردا، گزارشی شنیدنی به مناسبت سیویک سالگی
بمباران کوچه بینش زنجان تهیه کرده؛ شنیدنی از این بابت که از گوشه دیگر دنیا،
دانشآموزی را در زنجان پیدا کرده که یک پایش را در آن بمباران از دست داده، طوری
سوخته بوده که پدرش او را نمیشناخته، مدتها از درس و مدرسه عقب افتاده، با زحمت
مهندسی خوانده و وقتی عاشق شده و رفته خواستگاری، مادر دختر به او گفته «کاش شما میرفتی
سراغ آدمی مثل خودت»، هنوز برای بسیاری سوال است که چطور این جوانِ اکنون 39 ساله،
کارت جانبازی دارد وقتی سناش به حضور در جبهه جنگ نمیرسیده و حالا بیکار است با
وجود سابقه کار!
گزارش
خانم خضرحیدری را اینجا بشنوید: +
شاید
همین یک فقره کفایت کند برای شروع گزارشی در این باره که چرا و چگونه رسانههای
رسمی و کلاسیک داخلی، از فرط فاصله گرفتن از مردم، جادهصافکن رسانههای دیگر شدهاند؟!
زخمهای
جنگ، برای بسیاری خاطره است و برای کسانی، همه زندگی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر