اسفند سال 86 قرار بود احمدینژاد برای سفر استانی به
هرمزگان و آنجا به مجتمع بندری شهید رجایی بیاید تا بزرگترین ترمینال کانتینری
کشور را افتتاح کند (قلب تجارت خارجی کشور). من به عنوان نماینده یکی از
پیمانکاران، در جلسات هماهنگی افتتاح، عضو بودم. جلسات سنگینی برگزار میشد تا ریزترین
مسائل فنی نیز هماهنگ و آماده شود. قرار شد به علت گستردگی مسائل فنی و نیاز به
توضیح به رییسجمهوری و تیم همراه، قبل از ورود به محل افتتاح، در سالن توجیه،
اهمیت ترمینال و جزییات کار گزارش شود. یادم هست چند میلیون تومان خرج کردند تا
بابان (گوینده اخبار) از تهران برای اجرای این برنامه به بندرعباس بیاید ولی آنچه
در عمل رخ داد، دور از انتظار و به نوعی غمانگیز بود! جلسه توجیه به درخواست
احمدینژاد بسیار کوتاه برگزار شد و آن قدر با عجله آمدند و روبان بریدند و فیلم
گرفتند، که قبل از رسیدن اتوبوس دوم
همراهان به محل افتتاح، اتوبوس اول (حامل احمدینژاد) در راه بازگشت بود! احمدینژاد
علاقهای به اطلاع از جزییات فنی نشان نداد؛ برعکس ِعلاقه وافری که برای سخنرانی
برای مردم داشت! فردای آن روز مدیر شرکت که در دوران ریاستجمهوری رفسنجانی، مدیر
عملیات سازمان بنادر بود، تعریف میکرد که وقتی رفسنجانی برای آغاز به کار جرثقیلهای
جدید ریلی آمده بود، از او میپرسد که وقتی جرثقیل ریلی داشتهایم چرا رفته و این
جرثقیلهای تازه را خریدهاید؟ او جواب داده بود: این جرثقیلهای جدید از جمله این
خاصیت را دارند که در حین حمل بار و حرکت، بار افت ارتفاع پیدا نمیکند. رفسنجانی
گفته بود: بگو امتحان کنند ببینم! و او دستور داده بود، جرثقیلها شروع به کار
کنند.
در شماره اخیر مجله «اندیشه پویا»(شماره 41)، پروندهای کار
شده درباره مرحوم آیتالله رفسنجانی. یکی از اعضای قدیمی دفتر او (محمدرضا رجبی)
به این مجله حرفهایی گفته که مرا یاد ماجرای بالا انداخت. او گفته:
«(آیتالله رفسنجانی) اهل عدد و رقم بود و از ارائه گزارشهای
کلی و بدون عدد و رقم رو ترش میکرد. به گزارش زیردستان هم اکتفا نمیکرد و خودش
پیگیر بود که موضوع برایش روشن شود. خاطرم است یک بار از من خواست بروم کتاب شیمی
دوران دبیرستان را پیدا کنم بیاورم. بعد دیدم که در این کتاب زیر نکاتی که مربوط
به مس است خط کشیده و نُتبرداری کرده است. متوجه شدم که چون عازم بازدید از
کارخانه مس شهید باهنر در کرمان است، میخواهد اطلاعات ابتدایی درباره شیوه
استخراج مس را به دست بیاورد (...) یک بار مهندس زنگنه داشت برای آقای هاشمی در
خصوص لزوم تزریق گاز به چاههای نفت در خوزستان توضیحات کارشناسی میداد. آقای
هاشمی پرسید برای این کار چه میزان گاز لازم است؟ مهندس زنگنه پاسخی داد و آقای
هاشمی گفت که آن منطقه این میزان گاز ندارد و این طرح ایراد دارد. به گونهای شد
که مهندس زنگنه جوابی نداشت و از مهندسان همراهش خواست جواب آقای هاشمی را بدهند.
یک بار دیگر آقای هاشمی مشغول بازدید از یکی از مراکز تحقیقاتی وزارت کشاورزی بود.
کارشناس مربوطه داشت برای ایشان توضیحاتی میداد. آقای هاشمی آن قدر موضوع برایش
مهم بود که کارشناس را برد وسط چمنی که آن نزدیک بود، نشستند و خواست دقیق و جز به
جز روند کارشناسی ماجرا را توضیح دهد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر