مجید هفت سال پیش همه فکرهایش را که کرد، یک پارچ اسید گرفت و برد و پاشید روی صورت "آمنه". صورت و زندگی "آمنه" در عرض چند ثانیه به کلی تغییر کرد. خیلی از ما حتی تاب دیدن عکس های آمنه را هم نداریم؛ تصور و تحمل درد جسمی و روحی او که اساسا حسابی جُداست ... بعد از هفت سال، آمنه حکم قصاص گرفته و می تواند با اسید چشمان مجید را کور کند. چشم های کور مجید، سلامت و زیبایی آمنه را باز نخواهد گرداند. این کاملا واضح است اما آیا "مجید"های دیگر را خواهد ترساند؟ اگر بترساند و "آمنه" آخرین قربانی باشد، چشمان کور مجید می ارزد به صورت و چشم های سالم ده ها "آمنه"ی دیگر. قرآن هم از قصاص به عنوان "مایه حیات" نام می برد ولی اگر این اتفاق نیفتد، یعنی "مجید"های دیگر همچنان پارچ اسید به دست در کوچه و خیابان های این کشور، منتظر "آمنه"ها باشند، چه؟
*
ایران سال هاست به نسبت جمعیت کل خود، یکی از پر اعدام ترین کشورهای دنیاست و به طور مطلق، بعد از چینی که بیست برابرش جمعیت دارد، بیشترین افراد به حکم قانون در آن کشته می شوند، ولی آیا ایران به کم جرم ترین کشور دنیا تبدیل شده است؟ اینجا چیزی گم است؛ یک حلقه مفقود است. این که حکم اعدام صرفا به تنبیه خطاکار تبدیل می شود و نه منکوب کردن "خطا"، که بعد قصاص بتواند "مایه عبرت" شود، که بتواند "مایه حیات" شود.
*
مهارت های زندگی به مردم آموزش داده نمی شود؛ گره کار – احتمالا – همین جاست. این که بدانند وقتی "نه" می شنوند (مثل مجید همین قصه پر غصه)، وقتی "شکست" می خورند چه باید بکنند؟ نگاه کنید ببینید مثلا در همین فیلم ها و سریال ها، وقتی قهرمان داستان به بن بست می خورد، چه می کند؟ صاف می رود و می چسبد به یک ضریح امامزاده! جایی که جاده ها از جبهه های جنگ بیشتر تلفات می گیرد، جان و سلامت آدم ها در ناخودآگاه مردم، کم اهمیت می شود؛ و "مجید"ها تکثیر می شوند. در کشوری که ضارب با یک چاقو بالای سر مضروب می ایستد و نزدیک به یک ساعت نه مردم کمکی به مضروب می کنند نه پلیس، معلوم است که "مجید"ها تکثیر می شوند، با نقشه های پیچیده تر!
*
در این ماجرای پر سر و صدا، چیزی سوخته تر از صورت و زندگی "آمنه" هست، چیزی وحشت زده تر از "مجید"، چیزی مهم تر از نگرانی بسیاری برای "چشم در برابر چشم، جهان را کور می کند"، چیزی مهم تر از مرهمی بر رنج های دختر زیبای دیروز ... و آن: "مردمانی سرگشته که برای لگد کردن اخلاق، همیشه بهانه های خوب دارند"
.
.
.
بعیده اتفاق بیوفته این مجازات
پاسخحذفیک چیزی یک جایی گاهی وقتها مد می شود، مثلا شرارت، مثلا همین اسیدپاشی. طبیعتا چیزهای دردسترس تر راحت تر رواج پیدا می کنند، حماقت و شرارت چقدر در دسترس شده در مرز پر گهرمان... اینجایی که من هستم، فقط یکبار این اتفاق افتاده، آنهم یک مرد ایرانی بوده که اسید پاشیده به صورت همسر طلاق گرفته اش. بعد هم بچه ها را برداشته فرار کرده، برگشته به آغوش مام وطن.
پاسخحذفچه قدر دلم برای آمنه می سوزد. برای آمنه ها...
پاسخحذفخدیجه در فیس بوک نوشته:
پاسخحذف"نكته قابل توجه اين است كه اصولا در خيلي موارد در مملكت ما ، از امور اقتصادي گرفته تا سياسي تا فرهنگي و اجتماعي اگر مشكلي يا مسئله اي پيش مي آيد، راحت ترين راه انتخاب مي شود، و آن پاك كردن صورت مسئله است و سپردنش به دست فراموشي... اي كاش ...مي آموختند و مي آموزاندند كه مسئله را بايد حل كرد و بي گمان هر مسئله راه حل هاي بي شمار دارد . پاشيدن اسيد بر روي مجيد به دست آمنه همان پاك كردن صورت مسئله است نه حل كردن آن ... "
Fat در گودر نوشته:
پاسخحذف"همه اين حرفها درست، ولي فهمش براي من سخت است كه در اين سيستم معيوب و سرشار از ايراد قضايي ايران كه وقتي كسي در چنبرهاش گرفتار ميشود، بيرون آمدنش با خداست، چرا شما همه چيز را ول كردهايد و چسبيدهايد به همين يكي؟ شايد چون زورمان فقط به آمنه ميرسد كه از او بخواهيم (طلبكارانه گاهي) همه بيعدالتيها و دوندگيها را فراموش كند و مثل يك انسان متمدن، يك آدم وحشي را كه زندگياش را تباه كرده ببخشد تا ما ته دلمان خوشحال بشويم كه قدمي در راه نفي خشونت برداشتهايم. چرا كسي حواسش نيست كه عيب بزرگتر اين سيستم، نه در مجاز دانستن قصاص، كه در نصف دانستن ارزش آمنه در برابر مجيد است؟"
آرمان در گودر نوشته:
پاسخحذف"من اصلا درخواستی از آمنه ندارم. مخالفت من با قصاص به هیچ وجه شامل حال تلاش برای گرفتن رضایت از آمنه نمی شود. این کار فقط استخوان لای زخم گذاشتن است "
خلیل در گودر نوشته:
پاسخحذف"در قصاص نفس و عضو مرد و زن باهم برابرند ...آنچه که در آن مرد 2 برابر است دیه است که نه به خاطر بهای مرد و زن که در اثر ارزش اقتصادی این 2 ست"
احسان در گودر نوشته:
پاسخحذف"انکار نمیکنم که وضع خیلی بده اما اینکه با وجود اعدام جرمهای منجر به اعدام زیاده دلیل بر رد اعدام نمیشه
آیا میشه گفت اگر برای قتل حکم اعدام ندن آمار قتلها چه تغییری میکنه؟منظورم اینه که شاید اعدامه که باعث شده مثلا توی این شرایط روزی ۲۰۰ قتل صورت نگیره و۱۵۰ قتل صورت بگیره"
حرفت درست هست محمد عزیز.. خانه از پای بست ویران است .. قدر مسلم این هست که جامعه سیاست زده ایران عمیقا بیمار هست .. واقعا از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود ...
پاسخحذفبه نظر نویسندهی متن جنایتکار/آدمکش باید بجای مجازات شدن اعدام/کشته بشه تا مایه حیات به وجود بیاد و دیگران درس عبرت بگیرن/بترسن و نرن سراغ جنایت مشابه!
پاسخحذفگذشته از اون که ترس نمیتونه ابزار خوبی برای جلوگیری از جنایت باشه؛ اعدام/مقابله به مثل که خودش حتا از جنایت اول شخصی هم که قراره قصاص بشه زشتتره(به دلیل رسمی بودنش) قبح خشونت را هم در اجتماع از بین میبره و هر جا و در هر کشوری که اعدام و قصاص قانونی باشه جنایت و آدمکشی و خشونت هم بیشتر میشه(در عمل ثابت شده). با کشتن/اعدام کردن جانی در واقع امکان مجازات شدن او از بین میره و دیگه نمیشه هرگز از او برای خدمات اجتماعی زیر نظر ماموران قانون در مسیر اصلاح شدن شخص او و التیام دادن زخم بازماندگان جنایت استفاده شود
اسم کشتن/اعدام یا قصاص کردن یه جانی واسه عبرتگیری دیگران قربانی کردنه و نه مجازات.
با اعدام و قصاص هیچی درست نمیشه و فقط چرخهی معیوب بکشبکش و خشونت شتاب میگیره.
گاندی به درستی گفته که: چشم در برابر چشم همهی دنیا را کور میکنه؛ اگه یه ذره از انسانیت گاندی در حضرت محمدبن عبدالله؛ پیغمبر مسلمانان؛ وجود داشت دنیای همین الان خیلی جای بهتری برای زندگی شده بود.
اعدام/قصاص/انتقام افزودن به تعداد قربانیهاست.
کور کردن مجید نوعی جلوی اسیدپاشی شدن آمنههای دیگر را نمیگیرد که هیچ؛ کورهای بیشتری تحویل جامعه میدهد
گذشته از اینها آیا برای رسیدن به هدف (ِجلوگیری از تکرار خطاهای مشابه) باید از هر وسیلهای کرد حتا اگر اون وسیله چیزی از یک جنایت تمامعیار(آدمکشی و قصاص و کور کردن) کم نداشته باشه؟
rabooli در گودر نوشته:
پاسخحذف"همه میگن قصاص درست نیست اما کاش یکی میگفت باید چکار کرد تا فردا هر پسر یه پارچ اسید دستش نگیره "
Adam در گودر نوشته:
پاسخحذف"مجرمانه بودن عمل قصاص کنندگان بیش از قصاص شونده است"
ali reza rezaei در گودر نوشته:
پاسخحذف"حالا همنظورت چیه؟
میخوای آقا مجیدتون رو آزاد کنن بفرستن خونه ش!
یه خورده وجدان هم چیز بدی نیست.
اون چیزی که عامه ی جامعه رو از شما به اصطلاح روشنفکر ها دور کرده تظاهرات بچه گانه تونه که بله ما آدم های خاصی هستیم.
واسه همینه که مردم با توجه به اکثریت بودن شما رو ترد میکنن و هیچ ارزشی براتون قائل نیستن.
شما بازیگرید نه روشنفکر
امثال شما با این رفتارهای واقعا بچه گانه اجازه دادن تا یه حکومت قلدر فقط به بهای تظاهر به دین بتونه حکومت کنه.
ببخشید ها اما شما حتی از بسیجی ها هم برای کشور خطرناک ترید.
به قول شریعتی بهترین راه حمله بد دفاع کردنه.
کاش یه روز میشد که شما نبودید.
کاش "
ali reza rezaei در گودر نوشته:
پاسخحذف"راستش از آدم هایی که وقتی بیچارگی یه نفر رو میبینن و سعی میکنن ادای همدردی رو در بیارن حالم بد میشه.
کدومتون یه بار خودش رو جای اون دختر گذاشته که نشسته برای من بحث جامعه شناسی راه انداخته؟
یه سوال وقتی دستت میسوزه چیکار میکنی؟
به این فکر میکنی که چه شد که دستم سوخت و راه های پیشگیری از این بحران چیه؟
یا دادو بیداد راه میندازی و سعی میکنی دستت رو آروم کنی.
راه های پیشگیریتون رو بذارید بعد از مداوای این زخم. "
aslan belas در گودر نوشته:
پاسخحذف"راس میگی ولی طرف اصن نگفته ولش کنید بره خونش"
ali reza rezaei در گودر نوشته:
پاسخحذف"خب شما لطف کنید بگید چه کار کنیم؟
همیشه شبه روشن فکرا میخوان وسط میدون های مهم یه ویراژی بدند.
تغییرات کم کم شروع میشن.
اول از ریشه یابی.
بعد دنبال راهکار جایگزین برای حکم خدا میگردن.
بعد حس انسانیتشون قلمبه میشه.
آخرش هم میگن بابا اسلام مال 10000 سال پیشه.
این وحشی بازی ها مال قدیما بود. "
هیچ کس جای آمنه نیست شاید قصاص یه کم دلشو آروم کنه
پاسخحذفو ای کاش ما آدما بفهمیم دوست داشتن اجباری نیست.