By: Yuri Kosobukin |
یک کشور دیگر (بحرین)، تابعیت یک شهروند خود را لغو کرده و
بعد، یک فرمانده ارشد نظامی و تشکیلات نظامیاش در یک کشور دیگر (ایران اسلامی)، بیانیه
دادهاند علیه این اقدام؛ در حد بشارت "براندازی"!
**
سوال اول: اگر شهروند مورد نظر شیعه نبود، آیا شاهد چنین
بیانیههایی بودیم؟
سوال دوم: اگر جواب سوال اول، "خیر" است، آیا اسم
این کار "فرقهگرایی" نیست؟ اگر "خیر"، این اقدام چه نامی
دارد؟
سوال سوم: اگر جواب سوال اول، "بله" است، کی و
کجا چنین اتفاقی رخ داده است؟
سوال چهارم: این اقدام نظامیان، دخالت در امور داخلی کشوری
دیگر نیست؟
سوال پنجم: این اقدام نظامیان، کمک به اثبات این ادعای
اعراب نیست که ایران در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت میکند؟ این، موجب اتحاد
دشمنان نمیشود؟
سوال ششم: این مانور فرامرزی و مقابلهجویی نظامیان، آیا این
ادعای مکرر مقامات عالیرتبه کشور را که ایران سالهاست به کشوری حمله نکرده (همیشه
دفاع کرده و نه تجاوز) آیا زیر سوال نمیبرد به این معنی که آیا این رویه، ناشی از
این بوده که «میخواسته حمله کند و نکرده» یا «میخواسته و نتوانسته و الان چون میتواند،
مستقیما کشوری دیگر را تهدید میکند»؟
سوال هفتم: بالابردن سطح تنش در منطقه و بین همسایگان، در
حالی که مهمترین تصمیم کشور به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی، باید "اقتصادی"
باشد، چه کمکی به معیشت مردم و کم کردن از سطح شرمندگی نظام در مواجهه با جوانان
بیکار میکند؟
سوال هشتم: ارسال پالسهای واضح و بدون خدشه از بیرون از
مرزها در حمایت از اپوزیسیون یک حکومت در کشوری (تا حد حمایت از اپوزیسیون برای
براندازی آن حکومت)، دقیقا چه کمکی به اپوزیسیون و احیانا کم کردن از ستمکاری
حاکمان آن کشور میکند؟ (با رجوع به تجربههای خودی در واکنش به اعلام حمایتهای
خارجی از فعالیتهای سیاسی خاص درون کشور)
سوال نهم: خطا دربرآورد اثر تحریمها، کشور را تا مرز نفت در
برابر غذا پیش برد. نظامیان که کمتر معصوماند، ممکن نیست با چنین مانورهایی، کشور
را به ورطههایی به مراتب بدتر هدایت کنند؟
.
و مهمترین سوال:
سوال دهم: این اقدام نظامیان در حضور دولت رسمی و قانونی
مملکت که مهمترین توفیقاش در عرصه دیپلماتیک بوده و شعارش تدبیر و امید است، چه پیامی برای داخل و خارج از کشور دارد؟
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر